قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

شهید سید جعفر حسینی

پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ق.ظ

موعد دیدار با خانواده شهید

94/8/21

مشهد گلشهر خ شهید شفیعی 41


سید جعفر حسینی    نام پدر: میرزا حسین        تاریخ تولد:58/10/16     تاریخ شهادت: 94/2/4

مکان شهادت: سوریه        گلزار: بهشت رضا مشهد

سخنران امروز: آقای کریمی
مداح: آقای صفاپور

پای صحبت های مادر شهید:

5 تا پسر دارم و چندسالیه که پدر بچه ها فوت شده
جعفر از 12سالگی در کارگاه خیاطی کار میکرد کارشو دوست داشت
در تولیدی های تهران و قم و مشهد کار کرده بود .
خیلی پسر خونسرد و باحوصله و آرومی بود . هیچ وقت یادم نمیاد که باخانواده و یا رفقاش تندی و بدرفتاری کرده باشه !
27 ساله بود و مجرد
بعضی از دوستاش رفته بودن سوریه و برگشته بودن براش تعریف میکردن و جعفر هم مشتاق شد بره سوریه .
تصمیم گرفت بره
بعضی دوستاش و همکاراش گفته بودن نرو خطرناکه
منم به رفتنش راضی نبودم
مسئول اعزامو آورده بود خونه و گفته بود برادر بزرگترش پای برگه رضایتنامه اعزامشو امضا کنه
به منم گفت میره تهران
بعد که رفت آموزشی باخبر شدم
رفت
دو بار بهش مرخصی خورد و نیومد ماه ششم بود که بجای خودش خبر شهادتش رسید
لشگر فاطمیون بود از بچه های شناسایی
پیرزنی که صاحب کارگاه خیاطی بود میگفت : جعفر تنها کسی بود که بمن کمک میکرد و برام نون میخرید و...
همه دوستاش تعریفشو میکردن . میگفتن : وقتی سوریه بودیم موقع نگهبانی هم بجای خودش نگهبانی میداد هم بجای رفقاش . وقتی علت کارشو میپرسیدیم میگفت : اونا خوابیدن دلم نمیاد بیدارشون کنم ...
سید جعفر 2 سال قبل شهادتش برا خودش کفن خرید و از لحظه ای که خرید یک لحظه هم از خودش جدانکرد !
حتی در کارگاه خیاطی کفنشو با خودش میبرد و زده بود به دیوار جلو چشمش . میگفت میخوام دائم فکر مرگ باشم و یادم نره که قراره روزی بمیرم!
مادرم میگفت تو باید لباس دامادی میخریدی نه کفن! گفته بود: کفن که کسی رو نمی کشه.
همه نمازهاشو در مسجد میخوند .
اهل نماز شب هم بود .
پسر من ازجوانهای همین دوره زمانه بود اماخیلی دلش پاک بود
مؤمن بود
دو تا برادر دیگش هم رفتن سوریه
پسرم عباس تا حالا سه بار رفته این یکی از خودم رضایت گرفت اما فقط جعفر توفیق شهادت پیدا کرد...
آخرش به رفتنش راضی شدم
فهمیدم که انتخاب شده بود
چون خیلی مؤمن بود

صحبت های آقای کریمی:
میرزا علی قاضی میگه 26 سال ریگ در دهان نگه داشتم تا حرف بیهوده نزنم
قرآن میگه اگر تقوای الهی داشته باشید محل خروج و نجات رو به شما میدم و روزیتان را از جایی میدم که نمیدونید
و میگه کسانی که در راه خدا کشته میشن بهشون مرده نگید و جای دیگه ای میگه حتی در مخیلت هم نیار اینا مردن
برای این که مسیر شهدا رو گم نکنیم باید ارزش های اصیل انقلاب رو بشناسیم
چه طوری؟ در کلام امام
طرح ولایتی را در دانشگاه فردوسی برگزار کردیم (من در بسیج دانشگاه کار می کردم)
خواهری از آیت الله مصباح پرسید: ما داریم می بینیم از اول انقلاب هر چی جلو میایم مردم نسبت به ارزش های انقلاب و دین سست میشن، تحلیل شما چیه؟
ایشان فرمود تاریخ اسلام را مطالعه کنید از زمان ابرهه عبدالمطلب شترهایش را که مطالبه کرد گفتند فکر کردیم برا خانه خدا امدی! گفت خانه خدا خودش صاحب داره
خدا تضمین کرده دینش را اسلامش را حفظ کنه
نظام ما که امام بانیش بود و شهدا خونشان را پایش تقدیم کردن این خون این نظام را حفظ خواهد کرد
اما ممکنه توفیق نگه داشتن این نظام از من و شما صلب بشه بدن به گروهی مثلا در آفریقا
این توفیق به چیه؟ شناخت نظام - امام - شهدا
در سیره و وصیت شهدا تفحص کنیم در سخنان آقا دقت کنیم خسته نشیم
الان خاکریز اول ما سوریه است جدای از دلایل دیگه لااقل ظاهرشو ببینیم
از آقای حداد در مورد ازدواج دخترش با پسر آقا سؤال شد
ایشان می گفت کل اثاثیه زندگی آقا در یک وانت بار جا میشه که اونم بیشترش کتابای ایشونه
من دیدم ایشان پولی برای این ازدواج ندارند و انگشتر خودشونو دادن برا دخترم ما رفتیم 500 تا یک تومانی دادیم رکاب انگشتر را عوض کردیم و ...
در نماز جمعه یکی از مسئولین سر در گوش من کرد گفت شنیدم شب عروسی دخترت سکه رو سر عروس و داماد می ریختن میخوام ببینم این سکه ها از چه محلی بوده!!!!!
وقتی در این رده های بالا شایعات هست طبیعی است که در مردم هم شایعاتی باشد

هرکس خوابشو میبینه درحالی میبینه که نورانیه و به همه میگه : من زنده ام ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۱
قاصدک گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی