شهید سید محمدعلی میررضایی

وعده دیدار با خانواده شهید

95/12/19

مشهد خ مجد

سید محمدعلی میررضایی  نام پدر: علی اصغر  نام مادر: سیده صدیقه رضوی ناظری

تاریخ تولد:    تاریخ شهادت: 63/1/19

محل شهادت: بانه  گلزار: بهشت رضا مشهد

مباحثه تنهامسیر استاد پناهیان جلسه یازدهم
مداح: سید مرتضی بامشکی

پای صحبت های مادر شهید:
7 تا بچه داشتم 6 تا پسر 1 دختر
محمدعلی پسر اولم بود
خیلی عاقل و دانا بود ادبیات دانشگاه فردوسی قبول شد گفت این رشته رو دوست نداره و میخواد بیاد بیرون
در جبهه بی سیم چی بود
فرماندشون گفته بود برای شکستن خط میریم هرکس بیاد برنمی گرده حالا هرکی میاد دستش بالا همه دستشان را بلند کردن و هیچ کدوم با نفس برنگشتن
قبلنا میرفتم حرم به امام رضا می گفتم سالم برگرده وقتی برگشت رفتم به امام رضا گفتم می خواستم سالم برگرده اما بانفس نه ایطور بی نفس
جاریم که خودش مادر شهید هم هست خواب دیده بود پسرم بهش گفته برو به اون خانمی که تو میدون شهدا به من فحش میده بگو فحش نده
خودش میدونست میخواد چکار کنه بهش آگاه شده بود
بچم با بقیه فرق می کرد هر وقت میوه می خرید میوه هایی که اون می آورد عطر و طعمش فرق می کرد هنوز بوی عطر میوه هاش در مشاممه
تا نصف شب در بسیج بود مسجد ابوالفضلی ها و مسجد 14 معصوم فعالیت می کردن برای اعزام نیرو به جبهه
زمانی که رفتم معراج سالم بوده گفتم اگر شیمیایی شده چرا ورم نکرده سالمه اما بابا و عموش گفتن یک تیر از سینش وارد شده و از پشتش خارج شده و پشتش خیلی زخمی بوده
الان باید طوری رفتار کرد که پا روی خون شهدا گذاشته نشه
ما راضییم اما چیزهایی که حالا می بینیم بیشتر دلمون می سوزه تا اون زمان که بچم رفت شهید شد
یک بار هم زخمی شده بود در همون بانه تیز گوشت های پاشو برده بود هنوز خوب نشده بود که دوباره رفت
پسرم وصیت نامه داشت اما همه رو بنیاد برد و هیچ پوشه ای به ما نداد