شهید مهدی طالبی
پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۹ ق.ظ
موعد دیدار با خانواده شهید
96/10/21
مشهد خ مصلی
غلامرضا (مهدی) طالبی نام پدر: حسین نام مادر: عصمت ربانی
تاریخ تولد: 42/1/10 تاریخ شهادت: 60/12/4
محل شهادت: چزابه گلزار: بهشت رضا مشهد
قرائت نهج البلاغه از حکمت تا حکمت 279مداح: برادر بامشکی
پای صحبت های مادر شهید:
روز تولدحضرت مهدی عج دنیا اومد اسمشو گذاشتیم مهدی اما شناسنامه ش غلامرضا بود
5پسر و یک دختر دارم مهدی فرزندسومم بود.ابتدای جنگ برادربزرگش سرباز و جبهه بود ایشونم اصرار داشت بره
۱۷ساله بود که رفت جبهه
شاگرد بنا بود و بعد استا شد و با شهید صابری می رفتن بسیج محل وگشت زنی
اخلاقش خیلی خوب بود به خانم ها می گفت چرا سواد ندارین بیاین بهتون درس بدم!
پسر دل رحمی بود. باباش براش یک کت و شلوار خرید، دیدم شب با بلوز برگشته گفتم کو کت وشلوارت؟!
گفت یک برادرافغانی برام کار می کرد دیدم لباس نداره دادمش به اون!
زمستان بود و کار بنایی نبود مهدی اومد پیش باباش که اجازه بده بره جبهه
باباش اجازه نمی داد بره جبهه
پدرش گف بزار برادرت بیاد بعد برو
گفت بابا ممکنه جنگ تموم بشه
پدرش هی این دست اون دست می کرد تا اینکه یک شب خواب دید از بالای یک بام بلندی میخواد بیفته پایین و امام خمینی دستشو می گیرن!
صبح گفت مهدی بیا فرمتو امضاکنم!
گفت بابا خواب دیدی گفت چیکار داری دیگه
فرم را پر کردیم برد پیش آقای صابری
آقای صابری شب اومد خونه گفت حاج آقا شما اون پسرتون هم جبهه است پدرش گفت عیب نداره
۴۵روزآموزش دیددرکردستان بعداومدورفت چزابه
اونجا بیل و کلنگ برداشته بود یک نمازخانه ساخته بود
همون دفعه اول که رفت بعد بیست و پنج- شش روز ، یک شب موقع نگهبانی با شهید جواد شیری بودند خمپاره خورده بود هر دو شهید شدند و خونشان با هم مخلوط شد
وصیت نامه نداشت یک نامه ازش آمد
نامه دوم را سه روز بعد شهادتش آوردن دم در دیده بودن شهید شده نامه را گذاشته بودن و رفته بودن
نامه نوشته بود من رفتم۴۵ روزه بیام ولی بخدا تا کربلا نرم نمیام!
بعد شهادتش 40 نفر از آشنایان رفتن جبهه
یک برادرش هم جانبازه
۹۶/۱۰/۲۱