شهید محمد موحدتاتار

موعد دیدار با خانواده شهید

98/1/22

مشهد خ رستمی

زیارت قاصدکی شهدا    98/1/15   بهشت رضا مزار شهدای مشهد

محمد موحد تاتار      محل شهادت: حاج عمران     گلزار: بهشت رضا مشهد

سخنران: حجة الاسلام جاویدی

مداح بهشت رضا و منزل شهید: برادر باباخانی

صحبت مادربزرگوارشهید؛

محمد خیلی بابچه های دیگه م فرق داشت هرچی بگم کم گفتم!

۱۸ساله بود یک روز از پدرش اجازه گرفت بره جبهه و ساکش رو پر از کتاب کرد تا برای دانشگاه بخونه و قبول بشه و همش می رفت جبهه

 

مسجدمحلمون* قاری* بود ولی مانمی دونستیم بعد شهادتش همسایه ها گفتن کاش بچه های ما هم مثل محمد قاری بودن!

جبهه بود که دانشگاه قبول شد خبر دادیم بیا گفت برادرش بره کارای ثبت نامش رو بکنه تا اون بیاد و وقتی اومد فرداش رفت دانشگاه

خبر آوردن پسر همسایه مون محسن خسروی شهید شده اونجا بهم الهام شد که یک روزم خبر محمد رو میارن چون مفقودالاثر شده بود

یک شب خواب دیدم محمد اومدخونه گفت مادر مهمون داریم ازش استقبال کنین فردا دو خواهر از بنیاد اومدن و خبر مفقودی محمد رو آوردن

محمد موقع رفتن رفته بود عکاسی، گفت هر وقت عکس لازم داشتین برین بگیرین و اونجا عکساشو گرفتیم دادیم بنیاد

پدرش از سر کار اومد 

ماه رمضون بود

 گفتم بهش خبرندین تا افطار کنه اما مثل اینکه بهش الهام بشه گفت چه خبر از محمد و اونجا گفتیم مفقودشده

ماه رمضون دوره قرآن و مراسم پسر همسایه شهید خسروی بود خبر دادم محمد مفقود شده همه خواهران گریه می کردن جز من!

یک خانمی میخوند و همه سینه میزدن و گریه می کردن من فقط سینه میزدم و گریه نمی کردم !

میخوند

🌹این بوی گل می آید از گل‌های مفقودالاثر 

دارد به حق این لاله ها بوی دگر رنگ دگر🌹

تاچندوقت این بوی خوش با من بود و می شنیدمش ولی تا برای خواهرا و...تعریف کردم دیگه بوی خوش رو نشنیدم! 

تا۵سال و نیم سال مفقود بود شهدا رو روزهای دوشنبه و پنجشنبه تشییع می کردن یک روز ۴۰ شهید آوردن و محمد هم جزو اونها بود

من کارهامو کردم قند شکستم و..تا برم تشییع محمد و هرکی میومد خبر بده  ناراحت بود ،میدیدن من خوشحالم ناراحتی نمی کردن

وقتی رفتیم معراج شهدا اولین شهید محمد بود که دورش پرچم پیچیده بودن

باهاش صحبت کردم می گفتم شیرم حلالت، سلام ما رو به حضرت زهرا برسون و.. 

همه گریه می کردن جز خودم و پدرش غش می کرد خواهرش باردار بود خودم آرومشون می کردم!

۵ سال ونیم  زیرآفتاب گرم کردستان بود گوشت و چربیاش آب شده بود و فقط استخونش مونده بود و همه اعضاش از هم جدا بود و لباساش از چربی هایی که آب شده بودچرب بود

سرش رو برداشتم باهاش صحبت کردم  رو قلبم گذاشتم تسلی پیدا کنه بعدگذاشتم سر جاش

منبرقاصدکی:

خردمندان وراه بلدان عالم که راه روبه سوی خداپیمودن که عبارتند از* اولیاء الله وشهدا* ودررأسشون *ائمه اطهار*بعدازاینکه این مسیرو پیمودن راه روبه مانشون دادن 

یاایهاالانسان انک کادح الی ربک کدح فملاقیه؛

ای انسان تودرمسیرکمال ولقاءا.. هستی و به سوی هدف درراهی وخواهی رسیدچه دراین دنیاچه درآن دنیا 

منتهی اگه انسان دراین دنیاراه رونره دراون دنیابه سختی وبه زورمیبرنش!

راهی که ائمه برای پیمودن این مسیر به مامیدن👇

۱. معرفت الی ا.‌. (شناخت)

۲ محبت یاعشق

راه رسیدن به معرفت عشق به خداست وبعدعشق به تمام مخلوقات چون اثری ازخدادارند

۳ ادب

راه رسیدن به محبته

↩️اولین ومهم ترین درس وکلیدرسیدن به ادب چیه؟

🌺اینکه خوبی خوب است🌺

↩️مصادیق خوبی چیه؟

۱.توخونه فقط خودمون رونبینیم!

۲.توخونه حواسمون به فرزند،همسر،پدرومادربیشترازخودمون باشه

۳.دربیرون موقع اذان دنبال کار دیگه نریم؛ حی علی الصلوة

دروغ نگیم ،خلف وعده نکنیم،دل نشکونیم و...

👈گناه بداست

توجیه نکنیم یک شبه ،پدرم دستور داده و..

وظیفه یک زن وسیرالی الله اون ازکانال مادرشدنه👨‍👩‍👧‍👦

یکی ازاولیاء ا.. می گفت مادرماازخدمت به خانواده به 

☘مقامات عرفانی وکمالات معنوی☘ رسیدن

علامه تهرانی فرمودن

راه رسیدن خانم ها به کمال راه ورسیدن به مقصود دردوچیزهست؛

۱.یادردامنش بچه باشه وشیربده

۲.وضع حمل داشته باشه یا باردار باشه

در عالم برای خانمها کاری به اهمیتمادری نیست💯

ورد وذکرخاصی لازم نیست جز همین 

☘خوبی خوب است وعمل به اون👉

سیره امام سجاد،ع همین خوبی خوب است بود

مثلا بخشش خوب است وحضرت چندغلام داشتن حضرت یکی روصدازدن جواب نداد حضرت گفت چراحرف نمی زنی! غلام گفت من می دونستم شمامن رو توبیخ نمی کنید وحضرت سجده شکربجاآوردن که خدایاشکرکه من را طوری آفریدی که بداخلاق نیستم که ازمن بترسن

واین امام عزیزبه علت کثرت سجده به «سجاد» ملقب شدن...