شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی
موعد دیدار با خانواده شهید
98/5/3
مشهد خ شهید مفتح
رضا اسماعیلی نام پدر: محمد نام مادر: شهربانو سابقی
تاریخ تولد: 1371/7/26 تاریخ شهادت: 1392/11/8
محل شهادت: دمشق شهرک زمانیه گلزار: بهشت رضا مشهد
مداح: آقای باباخانی
پای صحبت های مادر شهید:
دارای ۲فرزند۱پسرو۱دختر
آقارضاجزواولین نفراتی بودکه واردسوریه شد سنش کم بودولی خیلی تعصب وغیرتِ ناموس داشت و برای حضرت زینب ورقیه سلام الله علیهما رفت
اول می خواست بره جنگ لبنان نذاشتم گفتم: پسرجان تو چرا بری!
۲۱سالش بودمیگفت :بزاربرم هنوزگناه نکردم!
نمدونم چطورشد سوریه رو پیداکرد یک نامه برای رفتن به سوریه آورد گفت: امضا کنم
گفتم: پسرجان مردم این همه پسردارن نمیرن شما،تک پسری
میخوای بری!
گفت :مادرتوخواهرشهیدی میخوای نزاری برم!
دفعه اول امضا نکردم
رفت سوریه بعدفاطمیون نامه روآوردن گریه کردم گفتم خجالت نمی کشیدپسرم روبردین گفتن خودش بااختیار رفته!
زنگ زد گفت: مادراگه نامه روامضانکنی اون دنیامیام سرراهت!
امضاکردم وگفتم :
💚سپردمت به حضرت زینب ورقیه علیهما السلام💚
روزهای اول خادم این بزرگواران بود و الان کارتشم دارم که هیچ کسی نداره!
اونجا توشناسایی بودوبی سیم داشت هرروزعصربهم زنگ میزدمی گفت :
مادرسلام بده منم سلام می دادم
👈شهدای مابرای چی رفتن؟
برای دفاع ازحرمین وحجاب ،چادرو... پس ماهم باید
🍀امربه معروف ونهی ازمنکر🍀کنیم
من بچه هام رو بی پدربزرگ کردم خودم با بازوهام کارکردم و براشون هم پدربودم هم مادر
همیشه دنبال آقارضابودم هرجامیرفت میرفتم که دنبال «رفیق بد»نره👉
تومدرسه شون انجمن اولیاء بودم وحواسم خیلی بهش بود
خیلی به« نمازاول وقت وروزه» اهمیت می دادمیخواست بره سوریه ماه رمضون بود گفت :
مادرروزه م خراب میشه روزه هاشوگرفت عید فطر رفت
و دیگه برنگشت
ورزشکاربوددررشته بدنسازی ودریک هفته دوباردرخراسان رضوی قهرمان شد
لقبش روگذاشته بود ابو سه نقطه☺️
چون فرزندش تو راه بود و وقتی شهید شد فرزندش دنیا اومد
یک شب گروه شناسایی همه خواب بودن همه روبیدارمیکنه میگه ؛
خواب دیدم امام حسین علیه السلام گفتن اگر #سرازبدنت_جداکردن_دردنداره!
وهمون شب اسیرمیشه ومیگن بیابه ائمه توهین کن وگرنه سرازبدنت جدامی کنیم گفته اشکال نداره
سرش رو جدا میکنن و پشت ماشین تا جایی که میشه سر رو میکشن.. 😔
می گفت: مادر کربلانری برم سوریه بعدباهم بریم اون شهیدشدوزودترازمن رفت کربلا!
منم بعدچهلمش رفتم به هیچ کسی هم نگفتم ولی یک آشنایی جانبازن تماس گرفت گفت :
خواب شهید رو دیدم گفته بگو مادرم بیاد کربلا اونجامنتظرشم
گفتم :من الان نجفم!
تونجف خواب دیدم
گفت: مادرازکِی منتظرتم بیای کربلاا سرش روبوسیدم گفتم توکه سرنداشتی؟ولی صورتش پرازخون بود!
بعضی افرادمیگن اینا برای پول رفتن آقارضاآرماتوربند ساختمون بود وحقوق خوبی هم داشت مثلاً فقط موتورآپاچیش ۷میلیون می ارزیدویک هونداداشت
چون گواهینامه نداشت قبل رفتن موتورش رو گرفتن بعد از سوریه زنگ زد
گفت: مادر برای موتور غصه نخوری فدای سرِت فدای یک تارِ موت
خواهرش هم خیلی شهید رو به رفتن تشویق میکرد
در دیدار با مقام معظم رهبری گفتم: اگه آقا اگه اجازه بدین منم میرم!
و گروه های زیادی حتی ازشهرهای مختلف یزد،کشور ژاپن و..میان سر مزارش بهشت رضاعلیه السلام و خونمون میگن ما از آقا رضا «حاجت» گرفتیم...