قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

محرم 94

پنجشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۴ ب.ظ

امسال دهه اول محرم میهمان خانه شهید مهدی حقانی هستیم

باسخنرانی حجت الاسلام یوسفی

مداح روز اول و دوم: آقای صفاپور

مداح روز سوم: آقای علیزاده

مداح روز چهارم تا ششم: آقای ابوتراب زاده

فقراتی از سخنرانی روز اول :
موضوع : شخصیت حبیب بن مظاهر
مقایسه دو نامه امام حسین علیه السلام
یک نامه به محمد حنفیه {دنیا رو به آخر می رود و آخرت نزدیک می شود}
یک نامه من الغریب الی الحبیب {ویژگی های حبیب در بیان اباعبدلله : فقیه ، صاحب بزرگی و آقایی ، صاحب غیرت و... }
آ
قا به فردی با چنین اوصاف نامه نوشته و از او طلب یاری کرده

گریه کردن به تنهایی دردی را دوا نمی کند

اولین گریه کنندگان جز قتله خودشون بودند قلبشان با حسین بود ولی نتوانستند از دنیا بگذرند

شهید آوینی: ای کسی که بعد از هزار و اندی سال پا در این کره خاکی گذاشته ای ببین پا جای پای حسین گذاشتی یا یزید

حبیب یک مبلغ واقعی برای امام زمانش بود . قبل از آنکه کسی به او بگوید ، می رفت براى اباعبدلله بیعت میگرفت .
 بی سر و سامان واقعی بود .

چه کسی به حبیب دستورالعمل داده بود؟!!!

هیچ کس

او خودش احساس تکلیف کرد

نباید منتظر دستور ماند باید خودش بی سر و پا باشد و احساس تکلیف کند

روز ششم یا هفتم محرم وارد کربلا شد

دید تعداد کاروان حسین کم است

گفت من موی سفید دارم میروم قبیله بنی اسد یار جمع کنم

یک روز راه از کوفه آمده بود ولی خسته نیست

هشتاد سالش است (شهید شوشتری در پیری به شهادت می رسد)

هجرت از راحتی

گناه امروز ما این است که هر لحظه زبان ما چه کارها برای پیشرفت دین می توانسته بکند ولی نکرده

تنهاخور نبود ! وقتی می خواست بیاد کربلا دست مسلم بن عوسجه رو هم گرفت و با خودش آورد . "دغدغه دست کسی گرفتن" رو داشت !


روز دوم: ادامه صحبت های حجت الاسلام یوسفی پیرامون حبیب


حبیب در سن هشتاد سالگی 80 کیلومتر تا کربلا آمده وقتی که می توانسته زندگی راحتی داشته باشد

بعضی زندگی می کنند برای زندگی تفریح می کنند تا لذت ببرند در حالی که ما تفریح می کنیم برای بندگی یعنی تفریح اصالت ندارد

امیرالمؤمنین گفت زهرا خوب یاوری است در راه اطاعت خدا یعنی ازدواج اصالت ندارد ازدواج می کند بچه دار می شود لباس می خرد در جهت بندگی خدا در جهت پیشبرد اهداف دین و یاری امام زمان

حبیب رجل فقیه یعنی دفتر اجتهاد داشت یعنی مرجع تقلید بود حبیب تمام شخصیت خود را برای امام حسین بهم می ریزد

ما باید از شخصیت الان خودمان بگذریم خلقیات خودمان را بشکنیم

ما فاصله رفتاری داریم با امام زمان

امام به عبیداله می گوید من آمده بودم خودت را نجات دهم ما حاجتی به اسب تو نداریم

ما از اصل خودمان فاصله داریم با خودمان زندگی نمی کنیم با نفسمان زندگی می کنیم

ما در پی این اشک باید عبرتی داشته باشیم

حبیب وجودش چقدر برای امام عصر خودش برکت دارد؟ با بود و نبود ما چه اتفاقی در عالم هستی می افتد؟

حبیب در ورودش به کربلا قیامت در حضورش برکت و در خروجش عزایی به پا کرد

وقتی وارد کربلا شد همه سپاه انرژی گرفتند و به استقبال او آمدند حضرت زینب به او سلام رساند و او خاک بر فرقش ریخت که من کی هستم که دختر بزرگ عرب بر من سلام می رساند با آمدنش این قدر دلگرمی و آرامش ایجاد کرد

هنگامی که بود باعث دلگرمی امام زمانش بود

وقتی که رفت شکستگی در چهره امام آشکار شد.


روز سوم: ادامه صحبت های حجت الاسلام یوسفی در عبرت گیری از مرام حبیب


دو نوع ارتباط با مجالس امام حسین هست

1. در آن اشک و روضه و... هست ولی من چه تناسبی دارم وظیفه ام چیست اصلا مطرح نیست

بخاطر مصیبت های شخصی خودم گریه می کنم که بسیار سطح نازل است

حبیب هر شب یک ختم قرآن می کرد

باید زندگی قبل از کربلای حبیب را بررسی کرد که چکار کرد که او را به این سر منزل رساند

سیدالشهدا به شب زنده داری حبیب اشاره می کند

اصلا می شود کسی دم از سربازی امام زمان بزند ولی اهل شب زنده داری نباشد

تمامی یاران سیدالشهدا این طور بودند

گفت برو امشب مهلت بگیر که عبادت کنم

امام زمان به سید رشتی اشاره کرد که اهل تهجد و نافله و جامعه و عاشورا باشید

هم شکل امام شدن به این است که اهل نافله شب شویم

برای این که بتوانیم بارهای بزرگ برداریم باید از نافله شب خبر داشته باشیم

چون تو یا پیامبر برای اینکه زنگ و بوی مردم و اجتماع را نگیری باید شب با من قرار بگذاری و نماز شب واجب شد

در شب عاشورا مثل صدای کندوی زنبور از چادرها صدای مناجات بلند بود

یا موسی به مردم بگو دروغ می گوید آن که می گوید مرا دوست دارد وقتی شب فرا می رسد مثل مردار تا صبح می خوابد و دنبال مناجات با من نیست

حرکت به سمت خدا یک حرکت طولانی است نه  یک شب و دو شب که به یک ذکر جواب بگیرد

استغنا ترمز انسان برای رسیدن است باید حالت فقر خودمان را ببینیم

هر چقدر پله نردبان را بالا ببری پایین که نگاه می کنی بیشتر می ترسی

امام در نخلستان گریه می کرد ولی ما این حال را ناریم چون اصلا بالا نرفتیم که بیفتیم و دردمان بیاید و احساس خسارت نمی کنیم

بعد از اشک ریختن باید خیلی بیشتر مراقبت کنی چون دزد به خانه خالی نمی زند

شیرینی منبر را نمی چشد چون هر روز هی خراب می کند

آقای نخودکی را در حرم دیدند که کسی را خیلی احترام می کرد علت را جویا شدند گفت او مراقب است که شیطان سریع جیبش را خالی نکند

ولی ما اعمالمان را راحت از دست می دهیم

سه چشم در قیامت گریان نیست:

چشمی که از معصیت بسته شده

چشمی که بر عزای سیدالشهدا گریسته

چشمی که از خوف خدا در نیمه شب اشک ریخته

در روز اقلا 50 آیه قرآن بخوانیم


روز چهارم: ادامه مباحث حجت الاسلام یوسفی در مفهوم رفاقت با نگاهی بر رفتار حبیب


ما تحت تأثیر همنشین قرار می گیریم به سن هم ارتباطی ندارد البته میزانش کم و زیاد است

با کسی مجالست کنیم که دیدنش ما را یاد خدا بیاندازد

کسی که در جهت دوستی خدا انسان را همراه می شود، رفیق است

حبیب دست مسلم بن عوسجه را گرفت از کوفه آورد کربلا گذاشت در دست امام حسین

مسلم از حبیب زودتر شهید شد

امام خون ها را از مقابل چشم مسلم کنار زد و گفتند خدا رحمتت کند

حبیب می گوید لحظات آخر رفتم بالای سر مسلم و یواشکی گفتم خیلی سخت است بر من این لحظه که دست و پا می زنی بهشت بر تو بشارت باد. مسلم خندید

حبیب گفت اگر می دانستم تأثیری دارد وصیت کردن تو به من می گفتم وصیت کنی اما من هم زمان زیادی زنده نخواهم ماند

مسلم به امام اشاره کرد و گفت تو را وصیت میکنم به امام که او را تنها نگذاری

اول حبیب دست مسلم را در دست امام گذاشت ولی حالا برعکس شده او دارد دست حبیب را در دست امام می گذارد

رفاقت دو طرفه است

اگر خواستید در مورد کسی رفاقت کنید ببینید با چه کسی همنشین است

و شهدای کربلا چه رفقای باوفایی بودند برای امام حسین

امام وقتی عصر عاشورا اسم رفقایش را صدا می زند یکی یکی بدن ها تکان خورد و لبیک گفت این می شود رفیق


روز پنجم: ادامه سخنان حجت الاسلام یوسفی در بیان آموختن رقابت از یاران امام


علاوه بر رفاقت رقابت را هم باید از حبیب آموخت

در نامه هایی که به امام می رسد واژه ای خیلی تکرار می شد که ما هم امروزه زیاد تکرار می کنیم

به حسین فرزند علی از سوی شیعیان او و پدرش امیرالمؤمنین

براستی که مردم منتظرند و نظری جز تو ندارن پس بشتاب

ما هم العجل می گوییم

نوع حسین خواهی مردم هم متفاوت است

حسین را مردم برای دنیایشان می خواستند

کاش مردم کوفه فقط امام را نمی خواستند بلکه شمشیر هم برایش می کشیدند

بزرگترین دغدغه مردم این بود که پایتخت از شامات و دمشق بیاید کوفه و برایشان فرقی نمی کرد که چه کسی این کار را انجام دهد ابن زیاد یا شمر یا امام

ما هم چنین نگاهی داریم امام زمان بیاید و هیچ مشکلی در عالم نباشد

امام به حبیب نوشت اگر می خواهی مرا یاری کنی العجل سریعا بیا

این شتاب همیش هست و ما باید در کارهای خیر رقابت کنیم

ای شیعیان بهشت از شما فوت نمی شود یکی زودتر یکی دیرتر وارد می شود در درجات بهشت با هم مسابقه بگذارید

غیر بنی هاشم اجازه نمی دادند که بنی هاشم زودتر شهید شوند

در شهادت هم حتی مسابقه بود

این سرعت همیشه باید باشد

اگر در لحظه کاری را انجام ندادیم چه فایده

اگر مختار در کربلا بود داستان متفاوت بود کار خیر باید در وقت خودش باشد یاری امام باید در لحظه باشد

اما چند تا سرعت گیر داریم قل ان کان ابائکم و ... (سوره توبه)

8 تا سرعت گیر هست: پدران، فرزندان، همسران، اقوام، اموال، تجارت، مسکن

درفقه طبعیت از والدین تا جایی است که حرام خدا را حلال نکرده و حلال خدا را حرام نکرده

برای فرزندان باید دل سوزاند ولی چقدر؟ بندگی خدا موضوعیت دارد نه فرزند

زهیربن قیس همسرش را طلاق داد که راحت زندگی کند هنگام وداع زنش گفت خدا همراهت باشد خیرت بدهد امید دارم اگر شهید شدی مرا شفاعت کنی

حبیب سمت بنی اسد رفت وقتی شل شدند نماند که با آن ها برگردد سریع برگشت

سرعت گیر بعدی اموال، بعضی بخاطر یک کیسه گندم با امام مبارزه کردند

سرعت گیر آخر خانه های شما

وای بر تو ابن سعد چرا از خدایی که بازگشت بسوی اوست پروا نداری چرا با پسرعمویت می جنگی؟ جواب داد می ترسم خانه ام را ویران کنند اموالم را ببرند امام فرمود خانه بهت میدم اموال بهت میدم گفت برای زن و بچه ام مزاحمت ایجاد می کنند امام گفت برو که از گندم ری جز اندکی نخوری در حالی که قرار بود استاندار ری شود مسخره کرد گفت اگر از گندم نخورم جو می خورم

آمد کوفه این زیاد نامه ری را از او گرفت و گفت وعده ای ما به تو ندادیم

گفت وای بر من که بهترین انسان ها را سر بریدم که به دنیایمان برسیم

و یک رقابت هم در زیارت سیدالشهدا مطرح شده

امام صادق علیه السلام: هرکس یک سال بگذرد و زیارت امام حسین نرود یکسال از عمرش کم می شود

همه شما میمیرید قبل از اجل اصلی بعضی 30 سال زودتر میمیرید بخاطر اینکه زیارت امام حسین را ترک کردید

زیارت امام حسین عمر را زیاد و رزق را زیاد می کند

پس رقابت کنید در زیارت امام حسین

اگر می توانید قرض کنید و بروید زیارت


روز ششم: ادامه بیانات حجت الاسلام یوسفی در احوالات حضرت عباس و شناخت استکبار


معمولا وقتی از کوفه صحبت می شود نوعا از بی وفایی صحبت می شود اما جبهه بسیار محدود دیگر اصحاب باوفا امام هستند

امام می فرماید من باوفاتر از شما کسی را در دنیا ندیدم

امام برای اباافضل همیشه اَمام است اَمام یعنی پیش رو

ابالفضل این را از مادرش آموخته زمانی که قنداقه او را بر سر حسین می چرخاند که فدایی حسین شود

در هر کاری امام باید جلو و پیش روی باشد

حتی اگر پشت سر امام جماعت باشی و در نماز امام صدای تو را بشنود کراهت دارد، تنها صدا باید صدای امام باشد. اگر سجده ات طولانی تر از امام باشد فضیلت ندارد. این ها خیلی نکته دارد

امام زمان کجای زندگی ماست؟

امام معصومی که حرف دارد به کدام پهاو بخوابی برای بیداری ما حرف ندارد؟!

بعضی خدا را می پرستند ولی خدا در متن زندگی نیست

بالاترین چیز برای حضرت عباس عزم ایشان بود

امام خمینی (رحمه لله): اولین گام برای سالک عزم است

باید پاشنه کفش را کشید بالا  اشهد انک لم تهن و ام تکل   نه سستی کردی و نه سرباز زدی

هر وقت در مجلسی روضه حضرت عباس خوانده شود امام زمان می آید

غیر از نکته عاطفی باید معنایی هم داشته باشد

مجلس ایشان کارگاه تمرین سربازی امام زمان است. جایگاه بسیار باعظمتی که وقتی بر زمین افتاد امام حسین فرمود الان انکسر ظهری    پشت امام شکست   ای کاش صدای کسی که خبر مرگ تو را به من داد نمی شنیدم

امام خامنه ای در نشان اخلاص شهید همدانی می فرماید چه عظمت و شکوهی در تشییع جنازه ایشان بود

نقش فعال برای امام زمان دارند نه صرفا نقش گریه کردن یا تسبیح به دست گرفتن

حبیب دائما در این فکر بود که چه کاری برای امام زمان انجام دهد

هر کاری می توانی بکن که یک باری از دوش امام زمان برداری که این دین بسیار غریب است

شخصیت حضرت ابالفضل را که مورد مطالعه قرار می دهیم می بینیم که به مثابه یک سپاه است

یا اخی انت صاحب لوائی تو بزرگ پرچمدار سپاه منی برادرم

خیلی ها آمدند که او کنار امام نباشد

وقتی رفت تمام سپاه امام به هم ریخت

یکی از نکاتی که در مرام آن ها قابل تأمل است استکبارستیزی است

عموی ما بصیرتش بسیار عمیق بود

شمر فریاد زد فرزندان خواهر ما کجا هستند عباس و برادرانش کجایند

 هیچ کدام جواب ندادند

امام حسین فرمود جواب دهید هرچند فاسق است

قبل از دستور امام ایشان ساکت بودند

ولی زمان باید اجازه دهد

عباس فرمود چه می خواهید

گفت شما همه در امان هستید

عباس فرمود خدا تو را و امان نامه ات را لعنت کند آیا تو به ما امان می دهی درحالی که فرزند رسول خدا در امان نباشد

شاخصه های استکبار:

-          مستکبر هیچ وقت معتدل نیست اعتدال رفتاری ندارد

-          همیشه دنبال بهانه است با اندک بهانه ای سر خدوم ترین افرادش را جدا می کند

-          قابل اعتماد نیست


روز هفتم: ادامه صحبت های حجت الاسلام یوسفی در اهمیت تذکر و موعظه

حضرت اباالفضل تنها رجزخوانی بود که با خودش حرف زد

تأثیر تلقین مثبت در وجود که باعث ملکه رفتاری می شود

تلقین هم بر انسان زنده هم بر مرده اثر دارد اینکه می گویند افهم افهم مسائلی را که فراموش کرده یادش می آید

در دعا می گوییم من یقین دارم که تو مهربان مهربانانی برای این می گوییم که یادمان نرود

ای نفس ای عباس حواست را جمع کن که بعد از حسین زندگی سراسر خواری است

دائما می گفت یادت نرود پدرت چی گفت مادرت چکار کرد تذکر به نفس خیلی مهم است

در تکرارها خیلی اتفاقها می افتد

در تذکر آنچه یادمان رفته یادمان می آورد ولی کارهای جدید گاهی انسان را از تذکر باز می دارد

امیرالمؤمنین کسی را می فرستاد منبر می فرمود من نیاز به تذکر و موعظه دارم

انسان دائما نیاز به تذکر دارد

گاهی تذکر فردی و گاهی اجتماعی است

وقتی انسان گناهی می کند دچار خواری می شود قبل از گناه احساس ضعف می کند که گناه می کند وگرنه کسی که کمبود احساس نکند خود را در منظر دیگران نمی گذارد

اگر امام زمان را یاری نکنی برابر با خواری و برابر با گناه است

گاهی اصلا فکر نمی کند به امام زمان پس یقینا به بدی ها فکر می کند

نمی شود به خوبی ها فکر نکرد و به چیز دیگر هم فکر نکرد

در کربلا کسی احساس خواری نمی کرد شب عاشورا همه می خندیدند

امروز در زندگی دچار افسردگی هستیم چون بدون خدا و امام زندگی می کنیم

حتی اگر بدون مشکل باشیم باز هم افسرده هستیم

بشاش شدن چهره اباعبدالله وقتی بیشتر بود که به شهادت نزدیکتر می شد

اگر می خواهید جلوی گناه را بگیرید به طرف مقابل تکریم کن کرامت شخصیت به او بده

کسی که احساس کرامت می کند بندرت تن به گناه می دهد

عاقبت کسی که امام زمان را یاری نکند چه می شود؟ عاقبت مردم مدینه چه شد؟

ای اهل کوفه خواری و ذلت بر شما باد وقتی برسد که طلب یاری کنید و کسی به شما یاری نرساند

وقتی مردم مدینه به یاری امام حسین نیامدند که امنیت و کشاورزی خدشه دار نشود

از سمت یزید اشکرکشی شد به مدینه

مسلم بن عقبه وقتی با لشکرکشی حمله می کرد سه روز زن و امنیت و مال مردم مدینه را مباح کردند بچه هایی به دنیا آمد که بدون پدر بودند همان مردمی که اگر به یاری امام می آمدند شاید این بلا سرشان نمی آمد

عاقبت عافیت طلبی جز ذلت و خواری نیست

خطبه فاطمیه: دو مسئله در اطاعت اهل بیت 1. نظم اجتماعی  2. عدم تفرقه اجتماعی

در لیلة المبیت اولین اولویت امام این است که آیا دین من حفظ می شود

ابالفضل: موت خیلی بهتر از این است که بدون امام زندگی کنیم


روز هشتم: ادامه بیانات حجت الاسلام یوسفی در باب اهمیت فکر


هذا حسین این قرب و نزدیکی روحی را می رساند که از لحاظ صفات نزدیک شده قرب مکان نیست

کربلا در دل ماست قرب باید به واسطه صفات اتفاق بیافتد

فکر، مقدمه عمل و رفتار است

هرچند فکر گناه گناه نیست ولی اگر کسی دائما به خوبی ها فکر می کند در رفتار هم به سمت خوبی ها سوق پیدا می کند

در چهل حدیث باب مراقبه خیال: اگر خیال گناه آلود بود رفتار هم متأثر است

من از مرگ نمی ترسم زمانی که دارد موج می زند به سمت ایشان

ما از چه می ترسیم و از چه نمی ترسیم؟

کسی که از خدا می ترسد دو تا بهشت دارد

آیا باید از خود خدا ترسید؟

اگر رفتارم نامربوط باشد باید از عدل خدا ترسید مشکل از رفتار خودت است

اگر سنجش کنید و ببینید چقدر می ارزید ببینید از مرگ می ترسید یا نه؟

ولله فرزند ابی طالب انسش به مرگ بیشتر است تا به سینه مادر

قران به یهود می گوید آرزوی مرگ کنید اگر راست می گویید


روز نهم: ادامه گفته های حجت الاسلام یوسفی پیرامون خوب ماندن


امام باقر علیه السلام : نماز، روزه، حج، زکات، ولایت اساس اسلام هستن

در راه یاری امام زمان نباید توجه به کمبود امکانات کرد اگر دست راست نبود دست چپ هست اگر نبود دندان که هست

یعنی بعضی با چنگ و دندان دین را نگه داشتند

گاهی به دلیل کمبود امکانات دست از ولایت، دین و حمایت امام زمان برمی داریم

گاهی یک جلسه نزدیک را نمی رویم چون احساس نیاز نمی کنیم

خوب بودن خوب است خوب ماندن سخت است

تا ابد پای دین و امام زمان و عفیف بماند سخت است

به دلایل زیاد از حق روی گردان می شویم

الناس عبیدالدنیا بنده شکم هستند

هیچ موقع به گذشته تکبر نکیند و الان ببینید چه می کنید

وقتی خدا را فراموش کنید خودتان را نیز فراموش می کنید

امام با چهارهزار نفر از مدینه بیرون آمدند ولی یکی یکی هر کدام به دلیلی برگشتند!!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۳
قاصدک گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی