قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

جانباز ابوتراب

پنجشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۴۷ ب.ظ


موعد دیدار با جانباز مدافع حرم

94/11/29

...................


سید احمد معروف به ابوتراب


روضه خوان: ابوتراب
مداح: آقای علیزاده

ابوتراب ترجیح داد مراسم بجای سخنرانی با پرسش و متقابلا پاسخ ایشان پیش برود
و آقای علیزاده مابین صحبت های ایشان توضیحات تکمیلی را ارائه میداد
ظاهرا تا کنون فقط آقایون به دیدار ایشون رفته بودن و ابوتراب از این ملاقات خانم ها شوکه شده بود

(اقای علیزاده: اول که فهمیدم فردی به نام ابوتراب مجروح شده آمدم ملاقات باز هم نشناختم. خود سید احمد منو شناخت

ابوتراب جانشین سید ابراهیم صدرزاده فرمانده فاطمیون در محور عملیاتی حلب هستند ایشون فرد بسیار شجاعی بودن و بیشتر شناسایی ها رو تنها و یافقط با یک تأمین میرفتن حتی یک بار انقدر به داعش نزدیک میشن که اونها فکر میکنن سیداحمد یکی از افراد خودشونه و سیداحمد با اونها چایی میخوره

الان هم با این که به شدت مجروح هستند اما روحیه شان بالاست)

آیا جنگ سوری تموم میشه؟

تا 4-5 ماه پیش 70 درصد سوریه دست مخالفین بشار اسد بود ولی الان 20 درصد بیشتر دست مسلحین نیست و بیشترش دست فاطمیونه چون اونجا خط شکن بچه های فاطمیون هستند نبل و الزهرا که آقا دستور دادن حتما باید آزاد بشه آزاد شد الان دارن میرن سراغ دو تا روستای دیگه که بیشتر شیعه و سادات موسی بن جعفرند. روزی که وارد نبل شدن به من زنگ زدن حاجی نیستی نبل آزاد شد

در تمام جنگها از عراق و افغانستان و ... گرفته بیشترین ظلم را شیعیان سوریه دیدن از فجایعی که دیدم یک بچه شش ماهه را سر بریدن و در روغن زیتون سرخ کردن و به زور تو دهان مادرش کرده بودن یا جای دیگه خواهر و مادر و برادر را جلوی چشم بچه دو ساله سر بریدن آخر سر خود بچه را کشتن

جنگ سوریه تموم نمیشه آیة الله ضیائی آمده بودن ملاقات من گفت جنگ سوریه ختم میشه به ظهور

به من گفتن کارت درست بشه میفرستیمت یمن گفتم باشه از بزرگی شنیدم رایحه خوشی از سمت یمن میاد

از حاج قاسم چه خبر؟

محور شمال حلب که دست من بود با 600 نیروی افغانی اسمش محبان الزهرا بود حاج قاسم خیلی علاقه داشت چون ما اهل روضه بودیم

حاج قاسم به گفته آقا شهید زنده است کسی که به عقیده من علم غیب داره هر جا گره ای می افتاد از راه دیگه ای باز می کرد

حاج قاسم دست راست آقاست

گمونم نخست وزیر امریکا یا کس دیگه ای گفته بود ما بشار اسد را خاکش کردیم سلیمانی آمد از تو خاک درش آورد

از حال و هوای بچه ها برامون بگید؟

من مقر فرمانده های ایرانی می رفتم ولی بیشتر با بچه های فاطمیون بودم اونا دو دسته اند یه عده اهل نماز شب، راه میفتن قاچاقی از افغانستان و ایران میان خیلی هم مظلومن، اولا که شهید می شدن می آوردن غریبانه دفنشان می کردن

یکی از رفقا منطقه ای بود بین مریمین و خاتمین آمد گفت خواب دیدم دو تا خانم آمدن گفتم اینجا همه مردن چرا اومدین گفت من زهرا هستم و این دخترم زینبه آمدم از سربازهام سر بزنم

در خیلی عملیات ها ما عنایت بی بی را می دیدیم یک منطقه را می خواستیم بریم بگیریم اسمش آمده بود فاطمیون دارن میان منطقه را خالی کرده بودن

چرا سوریه به این روز افتاد؟

مردم سوریه اولش یه اشتباه کردن الان دارن چوب همون اشتباه رو میخورن اول عربستان یه پولی به اینها میداد برن تظاهرات و اینا فکر میکردن قضیه ای مثل بیداری اسلامیه و فکر نمیکردن اینطوری بشه بعد جبهة النصره که از اخوان المسلمین مصر سررشته گرفته آمد و از اون داعش سر در آورد و بقیه گروه های تروریستی آمدن

مردم سوریه جنگجو نیستن یعنی تا خبر جنگی میرسه ارتشی هاشونم میدونو خالی میکنن کلا جماعت عرب خوشگذرونن بیشتر به شکم و تفریحشون میرسن

بیشترین افرادی که در سوریه کشته شدن علویون هستن علویون شیعه هایی هستن که سالها پیش با مسیحیت قاطی میشن و الان زناشون تا 45 سالگی حجاب ندارن و مشروب میخورن بعد 45 سالگی حجاب میزارن و... چون فساد در این گروه زیاده داعش از این سوء استفاده کرد و اینا رو خیلی بد کشتن

از حرم ها برامون بگید؟

حرم حضرت زینب بازه و امنه زمانی که ما رفتیم درگیریها 500 متری حرم بود اما الان رسیده به 17-18 کیلومتری حرم. حرم حضرت زینب زواری نداره مگر بچه های فاطمیون

حرم حضرت رقیه بسته است چون کل منطقش سنی های متعصب و یهودی های متعصبه و امنیتش پایینه چند بار هم بچه های حزب الله اونجا ترور شدن یکبار هم اتوبوس حزب الله با عملیات انتحاری منفجر شد، چون ما فرمانده بودیم با لباس لبنانی و مترجم و ملاحظات امنیتی می رفتیم حرم حضرت رقیه

حرم حضرت سکینه 15 کیلومتر زیر حرم تی ان تی گذاشتن کل قبر و ضریح و حرم همه خراب شد

رأس الحسین، دیر راهب ... هر جا دستشون رسید خراب کردن

جسد حجربن عدی چون سالم بود چندین هزار دلار فروختن به فرانسوی ها

انگیزه افرادی که میرن سوریه چیه؟

تمام کسانی که به سوریه میان شاید بار اول که میاد مثلا معتاد وبیکار و بی مدرک باشه اما کسی که بار دوم میاد دیگه اونطور نیست

من جواهرساز بودم در بازار رضا و طلاب مغازه داشتم گفتن مگه چقدر بهت میدن

به نظر من آدم باید برا دو چیز کشته بشه: 1- ناموست 2- اهل بیت

جنگ الان سوریه جنگ اهل بیته چون گفتن استخوان های حضرت زینب را درمیارن میگیرن جلو دوربین ببینیم بچه شیعه ها چه میکنن

پیغمبر فرمود یا علی زمانی مردمی هستن که به اسم روی کاغذ ایمان میارن بدون اینکه شما رو دیده باشن اون مردم الان ماییم

یکی از رفقای ما رفت سوریه خانمش و مادرش آمد اینجا گفتم آبجی شما میای دست شوهرتو میگیری مادر میاد دست پسرشو میگیره ... بعد حرم تنها میمونه  مثل مسلم هرکی آمد مرد خودشو برد آخر شب پشت مسلم هیچکس نموند

اولش سخته من تازه ازدواج کرده بودم 3-4 ماه از ازدواجم میگذشت که رفتم در این دو سال شاید 5 ماه خونه نبودم خانمم چون طلبه است و بزرگواره میگه حاجی من همیشه دعا میکنم اونچه دوست داری خدا بهت بده الان نزدیک سه ماهه افتادم

مرخصی ما سر دو ماهه. دفعه آخری که رفتم هی زنگ میزد حاجی کی میای میگفتم ده روز دیگه پنج روز دیگه تا شد چهار ماه

ایشون خواب دیده بود که من با ویلچر میام دعا میکرده قطع نخاع و نابینا نشده باشم و همونطور شد

فیزیوتراپ سید احمد، آقای باخرد مداح هیئته. تا ساعت 12 شب که خونه کسیه بعد تازه خانم میاد تا 4 صبح چون پام خیلی درد میکنه پامو ماساژ میده

(آقای علیزاده: تیری که به ایشون خورده دو زمانه و سمی بوده چون ایشون هشت بار عمل شده و خیلی مورفین خورده دیگه نباید مسکن بخوره و داخل بدنش عفونته و روده هاشون بیرون بدنه و استخوان لگنشون خرد شده، درد زیادی دارن)

از دردی که میکشید بگین؟

درد خوبه مگه بی بی درد نکشید مثلا بعضی بزرگان میان اینجا میگن شما ساداتی هر کاری داری فقط زنگ بزن به ما هر کی در این مشهد از سردارها تا علما شنید آمد دیدن من ولی در مدتی که بی بی مریض بود یک نفر نیامد

سلمان رفت دیدن بی بی حضرت بهش فرمود این خرماهارو از بهشت برام آوردن گذاشتم برای تو اینهارو که خوردی هسته هاشو برام بیار سلمان رفت بار دومی که آمد گفت خانم خرماها هسته نداشت حضرت فرمود میدونستم خواستم دوباره به دیدن ما بیای

110 کیلو وزنم بود آخریا در بیمارستان شدم 60 کیلو یکی گفت گوشت تنت ریخته گفتم قربون حضرت زهرا پیغمبر فرمود وقتی حضرت زهرا راه می رفت مردم ایمان می آوردن اما این آخری حضرت علی می فرمود چیزی از تو نمانده

سلمان از حال بی بی پرسید فرمود این دنده ی شکسته شده عجب دردسر

از عنایات حضرات در سوریه بفرمایید؟

سید ابراهیم صبح تاسوعا گفت امروز عجب روزی برا شهید شدنه و همون روز شهید شد

خودم لحظه ای که تیر خوردم احساس کردم کارم تمومه هی می گفتم صلی الله علیک یا اباعبدالله قسمت نشد شهید شم. برا اهل بیت فقط باید جون بدی دست و پا و چشم که فایده ای نداره

ابوتراب اصلی که ظهر عاشورا کنار حرم شهید میشه قد بلند و هیکل درشتی داشت من شبیهش بودم حاج قاسم چون اسم ایشون رو زمین نمونه اسمشو روی من گذاشت

نقل میکرد یک داعشی را گرفتیم می لرزید گفتم حرومزاده ما که اول و آخرش تو رو میکشیم دیگه چرا انقدر میلرزی گفت این آقایی که روی گنبد با لباس سبز خمپاره 60 ها رو میگرفت کیه!!

یا اباالفضل العباس

ما دیدیم هر چی خمپاره میزدن اطراف حرم میخورد

کرامات حضرت زینب و حضرت عباس زیاده اما در باب فاطمیون کمکاری شده اکثرا از افغانستان میان یکی آمد پیشم گفت آقا سید! من کسی را در افغانستان ندارم مادرم هم مرده آمدم مادرم را جلوی حضرت زهرا سربلند کنم دوست دارم جنازمم همینجا دفن کنن فرداش شهید شد و جنازش موند

یا یکی آمد گفت من روز ولادت امام حسین شهید میشم و یه مقدار از سرم و چشمم نیست همونطوری شد

فاطمیون حزب الله لبنان دومند

امیرالمؤمنین وقتی میخواست حضرت زینب را ببره زیارت مادرش چراغ ها را خاموش میکردن امام حسن امام حسین و حضرت عباس دور حضرت زینب رو میگرفتن بزرگی به ما گفت ببینید چه کردید که علی ناموسش را سپرده دست شما

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۹
قاصدک گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی