قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

شهید علی اکبر تقی زاده

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۴ ب.ظ


موعد دیدار با خانواده شهید

95/1/26

مشهد خیابان مفتح


علی اکبر تقی زاده کال شور      نام پدر: رجب    تاریخ تولد: 47/10/2     تاریخ شهادت: 65/11/3

محل شهادت: شلمچه   گلزار: بهشت رضا مشهد قطعه 62 شماره 30

سخنران: خانم دژنه
مداح: آقای صادق زاده
پای صحبت های مادر شهید:
پسرسومم بود. از10سالگی نمازو روزه شو گرفت . قبل اذان صبح بلندمیشد قران میخوند میگفتم مادر آرامتربخون همسایه ها اذیت میشن! میگفت الان وقت نمازه هرکی میخوادبلندشه الان وقتشه .

یامیدیدم دعامیخونه . میگفتم اکبرجان درساتوبخون دعانخون (نمراتش همیشه عالی بود)
میگفت نه مادر من دعابخونم خدا درسامم کمک میکنه .

مدتی بود میدیم  بهم ریخته وآشفته ست دل به درس نمیده . پرسیدم : چیزی شده؟!
گفت میخوام برم جبهه .
منم بشوخی گفتم بفرما! راه باز جاده دراز !!
اونم ازخداخواسته سریع رفت وبرای اعزام اقدام کرد! رفت شلمچه .

ازش میپرسیدم توجبهه چیکارمیکنی؟!
میگفت هیچی مامان ! بخور وبخواب !! ( فرمانده گردان بود اماچیزی بمانگفت)

مدتی ازرفتنش گذشت وخبری ازش نشد . نگران به سپاه رفتم وسراغ اکبرو گرفتم . فرمانده گفت : بااین خصوصیاتی که پسرشماداره حتما شهیدمیشه !!

بین خواب وبیداری دیدم یه آقایی اومد عباشو داددستم وگفت دیوارحیاطتون ریخته میخوام برم آجربچینم بعددیدم داره حیاطو برق کشی میکنه .

شب سردی بود وکلی برف باریده بود . هیچکس خونه نبود . ازنگرانی وبیقراری تاصبح خوابم نبرد . رفتم توحیاط ونشستم برفهارو بادستم کنارمیزدم .. تاسردی برفها ،حرارت وبی تابی ام را کمی آرام کند اما بی فایده بود...
طاقت ماندن درهیچ جا رو نداشتم...

صبح کسی اومدوگفت حاج خانم میاین بریم معراج شهدابرای شناسایی شهدای محله تون؟!
قبول کردم . از در که اومدم بیرون دیدم همه نگاهها سمت منه . باخودم گفتم : پس بالاخره این شتر درخونه من خوابید وعلی اکبرم شهیدشد ...

مادر شهید بسیار از اومدن بچه ها خوشحال بود و فرمود دعای کمیل هم منزل ما بمونید ایشون می گفت قدیم که خونشون بزرگ بوده همیشه دیگ غذا به بار بوده و در همه مناسبت ها روضه میخوندن ولی الان که خونه آپارتمانیه فقط ایام فاطمیه مراسم میگیرن
مباحث سخنران:
در فضیلت ماه رجب روایت ذیل کفایت میکند

پیامبر گرامى ما در بیان عظمت و اهمیت ماه رجب مى فرماید: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته اى به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرا رسد، آن فرشته دعوت کننده، هرشب تا به صبح گوید: خوشا به حال کسانى که به ذکر الهى مشغولند; خوشا به حال کسانى که با میل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند. و خداوند مى فرماید: من همنشین کسى هستم که با من همنشین باشد، و مطیع کسى هستم که فرمان مرا ببرد و آمرزنده ام کسى را که از من طلب آمرزش کند. این ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من، و رحمت هم از آن من است; هرکس مرا در این ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هرکس از من چیزى بخواهد، به او عطا کنم; و هرکس از من هدایت جوید، هدایتش کنم. من این ماه را ریسمانی بین خود و بندگانم قرار داده ام پس هرکس به آن چنگ زند، به من مى رسد

 ایشان سپس پیرامون اعمال ماه رجب سخن گفتن و بعد به معرفی حدیث حسن بصری پرداختن
آیت الله قاضی می فرمودن هر کدام از شاگردان ایشان موظفن این حدیث را در جیب خود داشته باشن و هر روز نگاه بندازن
از نشانه های عبودیت سه چیز است: 1 مالکیت شخصی قائل نباشیم 2 تدبیری برای خودمان قائل نباشیم 3 انجام واجبات و ترک محرمات

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۶
قاصدک گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی