قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

جاویدالاثر محمد بزم آرا

پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۲ ب.ظ


موعد دیدار با خانواده شهید

 95/2/2 همزمان با جشن میلاد امیرالمؤمنین علیه السلام

مشهد خیابان عبدالمطلب


محمد بزم آرا    نام پدر: حبیب الله     تاریخ تولد: 48/6/30      تاریخ شهادت: 66/4/22

محل مفقود شدن: جزیره مجنون    گلزار: بهشت رضا مشهد


سخنران: خانم کرمانی
مداح: خانم رضایی

پای صحبت های مادر شهید:
پسر اولم بود و علی از اون کوچکتر بود همه بچه هام خوب بودن و همه رو به یک اندازه دوست دارم
محمد خیلی خنده رو بود موهای فرفری داشت همه دوستش داشتن همه همسایه ها دوستش داشتن خیلی بچه بود همش می رفت مسجد هدایت مردم شاکی شدن که رو جانمازا می دوید امام جماعت مسجد گفته بود چیزیش نگید برده بودش کنار خودش و مکبرش کرده بود
ما منطقه طلاب زندگی می کردیم و کنار خونه ما یک مدرسه دخترانه بود میگفتم وقتی دخترا رفتن بعد شما برو تو کوچه با علیرضا (پسر همسایمون) بازی کن
یکبار باباش دنبالش می گشت رفت دید مسجد قرآن میخونه یکبار هم با لباس عربی زیر پل راه آهن برده بودنش عزاداری
بچه که بود یک دوزاری از سرکوچه پیدا کرد آورد گفت مامان اینو چکار کنم گفتم برو سر کوچه بده مغازه تا صاحبش پیدا بشه اون موقع دوزاری زیاد بود میتونست باهاش یچیزی بخره
از جبهه که میومد مرخصی خونه همه می رفت عمه خاله به همه سر میزد
یه روز آمد گفت میخواد بره جبهه گفتم تو بچه ای بری شهید میشی مجروح میشی می گفت شما اینا رو از کجا میدونی اصلا گمونم نمی رسید مفقود الاثر بشه شهادتش رو فکر می کردم اما مفقودی نه
رفته بود مسجد امام حسن مجتبی آخر سی متری طلاب ثبت نام کنه برا جبهه باباش اجازه نمیداد رفته بود گفته بودن قدت کوتاهه آمده بود چشماش قرمز، گریه کرده بود می گفت یکی بوده از من کوتاهتر بردنش
تا این که یک روز آمد گفت امام گفتن بدون اجازه پدر و مادر هم میتونید برید دیگه باباش رفت سپاه اسمش رو نوشت که سربازیش هم حساب بشه
پسر عمش محسن روح بخش که شهید شد آمد مشهد شب رسیده بود ولی خونه نیومد گفتم چرا دیشب نیومدی کجا بودی گفت رفتم حرم به ما گفتن شب نرید خونه
6 ماهی از سربازیش گذشته بود که مفقود شد پسرعموش تعریف کرد دو نفر بودن که جلو می رفتن یکیشون شهید میشه و محمد ترکش خورده بود به شانش و مجروح بود همرزم شهیدشو میارن عقب ولی نتونستن محمد رو بیارن
چند سال پیش ظاهرا سال 85 از بنیاد شهید تماس گرفتن و اجازه گرفتن بجاش گل تشییع کردن

هنوز بغض دوری مجمد در کلام این مادر شهید پیدا بود و چشمهاش هنوز هم پر بود از چشم انتظاری فرزند گمگشتش. وقتی گفتیم از پسر شهیدت برامون بگو گفت شهید نه، مفقودالاثر
مباحث سخنران:
ادامه حدیث بصری جلسه قبل:
امام صادق می فرماید من شما را به 9 چیز سفارش می کنم
الف- تربیت نفس که شامل سه شاخه است: 1 چیزی را نخور تا میل داشته باشی  2 حلال بخور و آغازش بسم الله بگو  3 یک سوم شکم طعام یک سوم نوشیدنی و یک سوم را برای تنفس بگذار
ب- حلم و بردباری: 1 اگر کسی به تو گفت اگر یک کلام بگویی ده تا میشنوی تو بگو اگر تو ده کلام بگویی یکی نمیشنوی  2 اگر کسی تو را دشنام داد بگو اگر حرفت راست است خدا مرا ببخشد و اگر دروغ میگویی خدا تو را ببخشد  3 هر گاه کسى تو را وعده به خیانت داده تو او را به خیرخواهى و مراعات وعده بده‏
ج- علم: 1 از دیگران بپرس نه به قصد محک او  2 مبادا از روی رأی خود به کاری دست بزنی تا جایی که راهی به احتیاط داری آن احتیاط را بگیر  3 از فتوا دادن بگریز همانطور که از شیر درنده میگریزی و گردن خود را پلی برای گذر دیگران قرار نده
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۲
قاصدک گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی