محمد ابراهیم نظام پرست

موعد دیدار با خانواده شهید

95/5/21

مشهد میدان امام حسین

محمد ابراهیم نظام پرست   نام پدر: غلام رضا       تاریخ تولد: 43/9/2        تاریخ شهادت: 66/5/27

محل شهادت: سردشت کردستان         گلزار: خواجه ربیع مشهد

سخنران: حاج حسین تاجیک مسئول کل راهیان نور
 مداح:  آقای صفایی

پای درد دل های همسر شهید:

محمدابراهیم خیلى خوش اخلاق  بودوخیلى همه رودورهم جمع مى کرد حتى درمنطقه هم دوستانش مى گفتن مارودورهم جمع مى کنه

ازهمه نظرکامل بود وبه حجاب خیلى اعتقاددداشت

 وجزخدمت به دیگران هدفى نداشت

هیچ وقت من توزندگى ندیدم محمدحقوق بگیره !

همیشه دلتنگ جبهه مى شدوبارهامن گریه شونودیده بودم مى گفت دلم براى منطقه تنگ شده!

یه مدتى اهوازبودن، کردستان،دیوان دره
 
کلاماازسال62تا66باهم زندگى کردیم خیلى کم باهم بودیم!

1دختر1،10ماهه داشتیم وپسرم هم 7ماه بعدشهادتشون دنیااومد!

عاشق دخترم بودومى گفت تومنطقه توخیال خودم فکرمى کنم دخترم دندون درآورده،روى من مى پره و..

وقتى میومددستش رومى گرفت ولحظه اى ازخودش جداش نمى کرد!

وقتى دعوت شدیم معراج شهدا چون ایشون قدبلندى داشت سرش روتا کرده بودن روى شکمش!

تودستاش پرخاک ودهن وصورتش پر ریگ بود

وقتى دستم روگذاشتم تودستش احساس کردم که محمدددستم روفشارداد!باورم شدکه شهدا❤️زنده ان وخیلى آروم شدم

ودرگلزارشهداى خواجع ربیع دفنش کردیم


پای منبر سخنران:
السلام علیکم یاانصاراباعبدالله،ع

شهید❤️زنده است وهمیشه حاضروناظره خدابهش این اذن روداده

درحدیث قدسى خداوندمى فرماید؛
من جانشین شهیددرخانواده اش هستم

مادرشهیدمحمدبروجردى مى گفت من ازروى چهارپایه افتادم دیدم دست محمدمن روگرفته

یا مادرشهیدمیگه همسایه جدیدمون خواب دیده که یک نفربامحاسن بلند سحرروپشت بام بااسلحه نگهبانى میده پرسیدم شماکى هستى گفت من دارم ازمادرم محافظت مى کنم نمى دونست من مادرمحمدهستم!

شهداهواى خانواده هاشونودارن
وقتى شهیدى فرزندداشته باشه دیگه رفتنش سخت ترمیشه

شهیدمحمدابراهیم پدرش روهرگزندیده وپدرش رودرقاب عکس دیده این خیلى درجنگ وبعدجنگ اتفاق افتاده

مثل مدافعان حرم❤️ شهیدسجادطاهرنیا،حمیدرضازمانى وخیلى ازشهدایى که مى دونستن ممکنه برنگردن وفرزندشون رونبینن

ناصرکاظمى فرمانده سپاه کردستان معروف به کاک ناصر"شمال غرب شهیدشد وفرزندش 3-4ماه بعدشهادتش دنیااومد!

امروزم همینطوره ادامه داره سجادطاهرنیا24ساله بچه رشت برادرخانمش میگه صبح روزرفتن موبایل ،کلیدماشین و..روداد ب من گفتم سجادنروامشب بچه ت دنیامیاد گفت نه
من بایدبرم
یه کاغذى هم دادگفت بده خانمم روزى که بچه دنیااومد وخانم هاجمع شدن بگوبراشون بخونه اگه خانم هااومدن گفتن سجادتورودوست نداشت که اگرداشت نمى رفت ازقول من بگو نه من عاشق خانواده م بودم ولى یک آرمان وراه درستى روانتخاب کردم براى رفتن

سجاددل کند *این کارارزشمندوقابل ستایش وتکریمه واین راه که طرف ازخانواده وزندگى اش باانتخاب خودش دل بکنه

بعضى هامیگن این که خودخواهیه اون که میدونه بچه اش دنیا میادچرا میره به خاطردل خودش ،شهااادت؟!

نه این عین ایثاره اون براى دیگران خودش روفدا مى کنه ولى این قابل فهم براى همه نیست

ولى مگه منطق سیدالشهداء،ع❤️ این نیست ؟!حضرت ازمدینه ومکه مى خواست حرکت کنه بیرون مکه نزدیکان اومدن گفتن به آقانرو این راه کشته شدن داره آقافرمودن؛
 اگردین جزباکشته شدن من باقى نمى مونه بذارشمشیرهامنودریابند

امام صادق،ع مى فرمایند؛
اگرشهادت نبودازدین چیزى باقى نمى موند

*ماخیلى مدیون شهداییم *

حجت اسدى ازشهداى مدافعه دوستم گفت بیااجازه ندیم حجت بره گفتم حجت خودش انتخاب کرده

خانمش گفته بودن سختى شهادت حجت یک طرف این زخم زبون ها یک طرف!
گفتن حقته خودت اجازه دادى بره!

اگه فقط یک شهیدمدافع حرم داشته باشیم مثل حجت براش بایدمجسمه ساخت

چون دنیافانیه ،جاودان وابدى نیست چیزى نیست که بشه بهش دل بست

جوان،پیر،بچه  و..به انواع مرگ ها میرن خداوندفرمود؛ بهترین مرگ شهادته

رهبرعزیزمون مى فرمایند؛
دفاع ازحرم دفاع ازایرانه

وشهیدنظام پرست این راه روانتخاب کرد!
شهدایى که تعلقات بیشترى داشتن بیشتراجردارن بخصوص که درسرزمین غرب مظلوم به شهادت رسیدن

مانیازمندیم این فرهنگ روزنده نگه داریم

 فرهنگ کشته شدن وبه راحتى مردن نه ،فرهنگ ایثاروازخودگذشتن تابرسه به نقطه اى که بزرگترین خواسته اون شهیدمدافع حرم سجادطاهرنیا قطعااین بوده که بچه اش محمدحسین روببینه بچه حاصل عمریک آدم وهمه وجود اونه...

چه پدرومادرهایى که ازاین هادل کندن ورفتن جبهه

سجادگفت اگه بمونم وبچه م روببینم مهرش باعث میشه نرم!

18روزبعدشب عاشوراى 94درسوریه شهیدشد ووقتى آوردنش بچه اش 20روزه شده بودکه سجادرودرحسینیه رشت صورتش روبازکردن ومحمدحسین روگذاشتن روسینه بابا
اولین دیدارفرزندش به این صورت بود!

طرف به خاطرپول برادرمى کشه به خاطرشهوت میزچه جنایاتى که نمى کنه به خاطردنیا ومال دنیا
اون وقت جوون هایى مثل نظام پرست که قبل ازانقلاب دردوران فاسدرشدکردن مثل دسته گل💐 موندن این هارونفس شون کارکردن سالم موندن

شهیدى ازتبریزقبل عیددرسوریه شهیدمیشه میگه به رهبرم بگویید من شرمنده شمایم که فقط یک جان دارم وجان دیگه اى ندارم تقدیم کنم!

اینهادهه60-70دنیااومدن پس کاربزرگى کردن وکاربزرگترازاین کارمادروهمسروبچه هاى این هاست که تحمل کردن

شهیدمحمدرضا موسوى17-18ساله مادرش نمیذاره بره سوریه به مادرش گفته باشه توبه حضرت زینب،س اون دنیامیتونى جواب بدى مادرش میگه گفتم باشه برو

یاامیرسیاوشى همسرش میگه امیررفت سوریه ومن نمیدونستم قراربوده برگرده مراسم عروسی برگزارکنه که ماشین عروسیش شدماشین حمل پیکرش!

همسرش میگه درمعراج شهداى تهران اومدم بالا سرش دستى به محاسنش کشیدم گفتم امیرقرارمون این نبود!
 دیدم قطرات اشک* ازگوشه چشم هاش جارى شد

کرامت شهیدیعنى این ،اینهاحواس دارن حواسشون هست وخداى احساس بودن

کسانى که جان ومالشون رومعامله کردن باخدا وخدااینهاروخرید

خداکنه متاعى روکه خداخریدارشه ارزون نفروشیم ،حواسمون باشه

شهیدامرالله دهدارى بچه بوشهره میره کویت براى کارکردن بعد،جنگ شدوایشون خبرنداشت اومدآبادان بابچه هاى سیدمجتبى هاشمى وشاهرخ ضرغام گفتن چى شداومدى گفت خواب دیدم امام رضا،ع گفتن
به سرزمین ماایران حمله شده نمیخواى بیاى ازحریم مادفاع کنى!

اولین شهداى مدافع حرم شهداى خودمونن که ازحریم اسلام دفاع کردن

خداکنه امام رضایى بشیم وعنایت بهمون داشته باشن

همین توسل ها آدم روبه عرش میرسونه مگرخودتون اهلش نباشید قدم هاواراده شمابایدبراراده خداقراربگیره که میشه توفیق

زندگى خوب روبهتون میدن درصورتى که شماخوب خواسته باشین!

حجت اسدى بچه قزوین ومداح ومسئول هیات بودذکرمى گفت خواسته هاشودرقالب ذکرمى آورد توانفجارزینبیه سوریه 13اسفندشب شهادت حضرت زهرا،س شهیدشد

اصلا براى مجالس پاکت نمى گرفت ونمى گذاشت اسمشوروبنرهابزنن خالص براى اهل بیت،ع بود

صبح روزشهادتش روبه حرم حضرت زینب،س گفته بى بى جان15سال نوکرى شماروکردم الان مزدم رومى خوام میشه شهادت ❤️روبرام بنویسى
 وعصرازناحیه سینه وپهلوبه شهادت میرسه وگونه چپش وچشمش کامل کبودبود

همیشه توهیات میخوند؛
چى میشه پرچم حرم برام کفن بشه
سلام به بى بى شهادتین من بشه
واین نشونه قبولى نوکری ش بود
پ ن؛اللهم الرزقناتوفیق الشهاده فى سبیلک..

والسلام على من اتبع الهدى*