قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

شهید مدافع حرم رضا بخشی

پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۲۴ ب.ظ

موعد دیدار با خانواده شهید

96/11/12

مشهد خ مفتح


رضا بخشی (فاتح)  نام پدر: خیرمحمد    نام مادر: بخت آور قنبری

تاریخ تولد: 65/7/9    تاریخ شهادت: 93/12/9

عملیات شهادت: آزادسازی تل قرین     گلزار: بهشت رضا مشهد

سخنران: آقای شاه تقی راوی دفاع مقدس
مداح: برادر بامشکی

پای صحبت های مادر شهید:
6 پسر و 2 دختر دارم و رضا پسر چهارمم بود
ما که یک آدم بیسوادی بودیم و فقط مثل هر مادری برای بچه ها دعا می کردیم اهل صالح باشن
رضا با بقیه بچه ها خیلی فرق داشت هم خیلی با اخلاق بود هم در درسش در نماز خوندنش در قرآن خوندنش فرق داشت
ما اصلا خبر نداشتیم در سوریه جنگه
بار اول گفت میره افغانستان چون طلبه های جامعة المصطفی رو می فرستادن ما هم باور کردیم
بعدها که فهمیدیم میره سوریه خیلی بهش می گفتیم نرو
گفتم مردم میگن برای پول و مدرک میری ما که اینارو نمی خوایم نرو
گفت بزار مردم هرچی میخوان بگن
گفت من برای جنگ نمیرم میرم حساب کتابای بچه ها رو انجام میدم خط نمیرم
بعد شهادتش که رفتیم سوریه بردنمون اتاق کارش، وسایلش رو آوردیم مشهد
انقدر مارو خاطر جمع کرد که اصلا فکر نمی کردیم شهید بشه

پای صحبت های خواهر شهید:
آقا رضا چه در خونه و چه بیرون بین دوستاش نمونه و الگو بود رفتاراش خاص بود
احترام خاصی برای پدر و مادر قائل بود
تو دبیرستان همیشه در نهج البلاغه و قرآن و ... مقام می آورد
رضا رشید و هیکل بود فوتسال و شنا کار می کرد
رضا هم دانشگاه می رفت و هم حوزه
خواهرم که استاد دانشگاهه بهش گفت رضا یکیشو برو
می گفت نه این دو تا مکمل همند
دانشگاه رشته حقوق می خوند و جامعة المصطفی کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق
یک سال قبل اینکه بره سوریه بورسیه دانشگاه روسیش درست شده بود
ولی سال 92 خیلی یهویی گفت منصرف شدم و به اسم مسافرت رفت
بار اول بعد 2-3 ماه اومد خیلی تغییر کرده بود
به برادرم گفته بود که میره سوریه ولی برادرم گفته بود باید به خانواده بگی من نمیتونم این امانت رو قبول کنم
تافل زبان انگلیسی داشت و عربیش هم خوب بود به کامپیوتر هم وارد بود
گفت بخاطر همین من حساب کتاب بچه ها رو می کنم و چون مداحی بلد بود گفت بچه ها رو می برم زینبیه و خط نمیرم
وقتی هم از منطقه می آمد زیاد تعریف نمی کرد ولی سه تا گوشی داشت که مدام زنگ می خورد و مشکلات بچه ها رو رفع و رجوع می کرد
یک بار یکی از دوستاش برادرم علی رو دیده بود بهش گفته بود میدونی برادرت اونجا چکاره است؟ گفته بود نه
دوستش گفته بود آدم مهمیه ولی هرچی برادرم اصرار کرده بود نگفته بود چکاره است
آخرین باری که آمد بهش گفتم میگن تو اونجا آدم مهمی هستی چرا به ما نمیگی تا خواست حرف بزنه گوشیش زنگ خورد و بحث بسته شد
آخرین باری که می خواست بره گفتم بمون پایان نامتو بنویس، دامادت کنیم
گفت قول میدم برم حساب کتاب بچه ها رو تحویل بدم دو هفته دیگه میام و دیگه نمیرم
ما هم خوشحال شدیم
رفت و دو هفته بعد خبر شهادتش اومد
به ما تماس گرفتن گفتن اگر میخواین اعلامیه چاپ کنین بنویسین سردار شهید
ما جا خوردیم گفتیم مگه چکاره بوده
گفتن جانشین فرمانده فاطمیون
به دوستاش گفته بود من اونجا آبدارچیم
در بلندی های جولان نزدیک مرز اسرائیل در تل قرین درگیری شدید بوده
تل جوری بوده که داعشی ها فکر نمی کردن از دست بدن 
رای تثبیت اون خیلی شهید دادیم
در بی سیم داعشی ها شنیده بودن که میگن تل را فاطمیون طلسم کردن
رضا خودش مهمات می برده داخل تل
پشت به پشت ابوحامد (فرمانده فاطمیون) روی تل نشسته بودن که با خمپاره حرارتی رصد میشن
جلوی جلیقش کامل سوخته بود که بردن موزه مازندران
این عکسش مال یک ساعت قبل شهادتشه
همیشه موهاشو شونه کرده بود ولی می بینین که تو این عکس موهاش ریخته است
با آب معدنی ها غسل کرده بود و به دوستاش گفته بود اگر میخواین بیان با من عکس بگیرین که دیگه منو نمی بینین
حاج قاسم سلیمانی به ابوحامد گفته بود این گل سرسبد فاطمیونه نزار بره خط نگهش دار برای آینده


پای منبر سخنران:
مفتخرم که در محضر شهید والامقام بخشی هستم یادمه زمانی که پیکر ایشان را به بهشت رضا آوردند فکر میکردم از نیروهای عادی فاطمیون هستند اما فهمیدم از فرماندهان تیپ بودند. فکر میکنیم ما در دفاع مقدس حماسه ها آفریدیم ولی اکنون چنین جوانانی در سمت فرماندهی حماسه ها آفریدند.
اگر چه هر چه داریم از ۸ سال دفاع مقدس و امام راحل داریم اما یادمان باشد که حضرت امام (ره) هم ارادت فوق العاده ای به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشتند و این ارادتها در جبهه های جنگ هم نمایان بود و ما نمونه های فراوان داریم. این شدت ارادت بخاطر چه بوده ؟
وقتی حضرت زهرا (س) در مسجد النبی خطبه خواندند مخاطبشان فقط مردم در مسجد نبوده است بلکه ایشان آینده تاریخ را می دیدند که آن زمان ما و مظلومیت ما را ببینند و اینکه فقط حذف امیرالمؤمنین در جریان نبود بلکه حذف قرآن و دین در جریان بود.
زمانی در سال ۶۷ مقام معظم رهبری فیلم شهید اسلامی نسب را دیدند که در آن فیلم می گوید من ارادت عجیبی به حضرت زهرا (س) دارم و ایشان در جای جای جبهه ها حضور دارند... بعد فیلم رهبری می فرمایند قطعا این شهید نه در خواب که در بیداری با حضرت مراوده دارند ...
شهید کمال فاضلی در عملیات محرم مجروح شد و دکترها گفتند که رفتنی ست اما با عنایت حضرت زهرا (س) شفا یافتند و حضرت به او فرمودند که قول بده که جبهه ها را ترک نکنی و بعد از آن ایشان نام گردانش را از علی اکبر به یا زهرا (س) تغییر می دهند و در عملیات بعدی با تیر به پهلویش شهید شد.
مادر شهید مهندس آقاسی زاده تعریف می کند که شهید می خواسته با موتور به جایی برود اما من مخالفت کردم ... شب حضرت زهرا (س) را در خواب می بیند که می فرمایند چرا نگذاشتی فرزندمان به مأموریت برود من گفتم‌ ترسیدم اتفاقی بیفته ایشان فرمودند نه ما ملازم اینهاییم ...
شهید برونسی که ارادتشان به حضرت زهرا (س) زبانزد است ، زمانی در جبهه به معبری پر از مین برخورد می کنند ... شهید و رزمندگان دیگر با توسل به حضرت و عنایت ایشان از معبر به سلامت بدون هیچ تلفاتی عبور می کنند... فردای آن روز فردی میگه که حتما اینجا مین نبوده اما با عبور از آن مینی منجر میشه و پای او قطع میشه .
از شهدای مدافع حرم ، شهید صدرزاده هستند که به همسرشان قبل عملیات حلب می گوید که حضرت زهرا (س) پیروزی در این عملیات را نوید داده است .
شهید مجتبی علمدار که بخاطر مجروحیتش در پهلو درد داشت ... مادرش به او می گوید بذار من پهلویت را بمالم تا دردش ساکن شود ... اما ایشان میگوید نه مادر جان! این ارثیه مادرمان حضرت زهرا (س) است و من تا زمان موعود با این درد می سازم .

نکته دیگر که در جبهه ها نمایان بود بحث اطاعت از فرماندهی بود .
این اطاعت در تمام سلسله مراتب وجود داشت و اطاعت از فرماندهان رده های پایین به منزله اطاعت از رده های بالاتر بود تا می رسید به اطاعت از فرمانده کل قوا و بعد اطاعت از آقا امام زمان( علیه السلام) و به معنی اطاعت از خداوند متعال بود و این برای رزمنده ها محرز بود و نسبت به آن معرفت بالایی داشتند و با آن حرکات جهادی شکل می گرفت و نه تنها در عملیاتها که در جای جای جبهه ها جاری بود ...
ما این مطلب را در عملیات کربلای ۴ شاهد بودیم که با وجود لو رفتن عملیات و آتش شدید دشمن ، رزمندگان به سوی دشمن هجوم بردند و به پیروزیهایی دست یافتند و بعد به پیروزی در عملیات کربلای ۵ و عملیات های دیگر منجر شد و این نکته تا ابدالدهر در خاطره ها باقیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۲
قاصدک گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی