قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

شهید حسن حیدری

پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۵۶ ب.ظ


موعد دیدار با خانواده شهید

96/11/19

مشهد خ کلاهدوز


حسن حیدری   نام پدر:  

تاریخ تولد:    تاریخ شهادت:

گلزار:

سخنران: خانم توانا
مداح: برادر بامشکی

پای صحبت های خواهر شهید:

ما دوازده بچه بودیم و حسن بچه ششم خانواده بود.

من و دو خواهر دیگرم در راهپیماییهای قبل انقلاب شرکت می کردیم ، یک بار که در راهپیمایی و تحصن بعد از حمله مأموران شاه به بیمارستان امام رضا علیه السلام شرکت کرده بودیم و به سخنان آقای خامنه ای گوش می دادیم ، من که در میان جمعیت بودم و اتفاقی به بالای سرم نگاه کردم ، برادرم حسن که آن زمان نه ساله بود را با برادر دیگرم که اکنون جانباز هستند را دیدم روی درخت قرار دارند ... و من نگران این بودم که مبادا به پایین بیفتند. 
او تابستان ها به سر کار می رفت و با درآمد خودش برای بچه های کوچک خانواده تنقلات تهیه می کرد و آنها را بسیار دوست می داشت.
یک سال تابستان حسن بعد از اینکه کارنامه اش را گرفته بود ، در یک آلومینیوم فروشی در منطقه سناباد کار می کرد و ما نمی دانستیم ، یک روز بعد از اعزام حسن به جبهه، صاحب کارش به منزل ما آمد و سراغ حسن را گرفت و گفت یک ماهه نیامده و حقوقش را نگرفته و ما آنجا فهمیدیم که ایشان به سر کار می رفتند.

چون اکثر مردان ما جبهه بودند و سن حسن هم کم بود ما اجازه نمی دادیم به جبهه برود و سفارش کرده بودیم به پایگاه بسیج که ایشان را ثبت نام نکنند و یادمه برای همین موضوع یک شب آنقدر گریه کرده بود که ملافه رختخوابش خیس شده بود ... او بالاخره توانست در یک پایگاه ثبت نام کند و کارهای اعزام به جبهه را انجام دهد ...

یکی از همسایه های ما برایمان تعریف کرده است که حسن قبل از اعزام به جبهه قرار بوده با پسر او به نام رضا باهم به جبهه بروند و صبح زود دنبال رضا آمد و من دیدم که رضا پشت در خوابیده و صدای ضربه ای آرام به در خانه را شنیدم ، در را که باز کردم دیدم حسن آقاست و متوجه شدم قرار است با رضا به جبهه بروند ، اما من که بچه هایم یتیم بودند و به سختی آنها را بزرگ کرده بودم اجازه ندادم پسرم با حسن آقا برود ... بعد از ۵_۶ ماه بعد پسرم در یک تصادف از دنیا رفت و من ناراحتم که چرا نگذاشتم او به جبهه برود ...

شهید در نیمه ماه رمضان در حالیکه مادرم روزه بود به دنیا آمد و برای همین نامش را حسن گذاشتیم .

او بچه شاد و خوش اخلاقی بود و تعریف می کنند که در اواخر وقت مدرسه که معلم خسته می شده و از بچه ها می خواسته که هر کس لطیفه ای بلد است بیاید تعریف کند اما حسن بدون بیان لطیفه ای دیگران را می خنداند ...
از جبهه هم تعریف می کنند که در مسیر اعزام به منطقه ، فردی روحانی که حسن را دیده بود گفته بود که او شهید می شود بخاطر اینکه شادابی خاصی در چهره اش موج می زد ...

پای صحبت های مادر شهید:
یک شب بعد از اعزام حسن به جبهه خواب دیدم که با دخترم به حرم رفته ایم و به او‌گفتم مُهری برایم بیاور اما او مهری پیدا نکرد و بعد از آن در کفشداری هم کفشهایم گم شد ... به دخترم گفتم که حسن گم شده چون هم مهر و هم کفشهایم را پیدا نکردم ... روز بعد دوست حسن به ما زنگ زد که ما باهم تا ۴ صبح با هم بودیم و بعد اون دیگه ندیدمش ، آیا به مشهد برگشته و ما گفتیم نه و بعد سپاه به ما خبر شهادتش را داد .

من به حسن می گفتم به جبهه نرو و درست را بخوان او می گفت کتاب هایم را به جبهه می برم و آنجا می خوانم و یا می گفتم پدرت به جبهه رفته است تو نرو ، می گفت او برای خودش رفته و من هم برای خودم می روم ....

شهید حسن حیدری در بار اول اعزامش در عملیات کربلای دو در منطقه حاج عمران به شهادت رسید، او و عده ای دیگر بعد از شهادت شهید کاوه در شیاری گیر می افتند و با پاتک دشمن به شهادت می رسند ... 
ایشان پنج سال مفقودالاثر بودند و بعد آن استخوان هایش پیدا شد ...


پای منبر سخنران:
مهارت های زندگی مشترک
جوری زندگی کنیدکه بعدمرگ مردم برشمابگریندواگرزنده هستیدازمصاحبت باشمالذت ببرند

معاشرت بامردم یه «چارچوبی »داره که گاهاازطرف مارعایت نمیشه

آیاکسی نزدیکترازهمسربه من هست؟!
چگونه ماداریم همسرداری می کنیم؟
روایت ؛شفیعی موثرتروجدی تربرای خانم هادرقیامت بیشترازرضایت همسرنیست!

ندبه یعنی زارزدن،اگه صبح جمعه باسوزوگداز ندبه ،دعای عهد، آل یس وسمات بخونی وبعدش مرگت برسه ولی شوهرت ازت کراهت داشت ودلخوربودامام زمان،عج میفرماید؛
منم شفاعتش نمی کنم!

بعدرضایت خداوائمه رضایت همسر ملاکه

بعدازدواج باید«برنامه ریزیت »کلافرق کنه اگه تغییرپیدانکرد یعنی نخواستی *رشدمعنوی* کنی 

همه میخوان توجایگاه منیت ومن قراربگیرن ،هرزمان* من* شدی به اسفل ودرجه پایین میرسی از"من "گذشتی رشدمیکنی

غرورکاملا تعطیل!
چراهمش شیطونولعنت می کنیم؟! بخاطرغرورش

مابهم محبت داریم مقطعیه، مودت نداریم
دیده هرزه مردنسبت به زن ها،یابرعکس ، 
قانع نیستیم به این زن یاشوهرمون
مادائم کنارهمیم حداقل تمرین کنیم اینهارو
تلقین خیلی اثرداره ماهمش زوم می کنیم روبدیایی که همسرداره ومن ندارم!

تمام صفات خوب همسرتونولیست کنین

ببینین آیاخوبیاش نمی چربه به بدیاش؟!
مگه آدم فاسق وشرور باشه که بدیاش بچربه
مودت رو رشدبدیم 
علاقه دوطرفه ومستمر*مودته 

من شوهرمو دوست دارم تحت هرشرایطی

باهاش دعواکردی ،رفته خوابیده برو روش پتوبنداز این میشه مودت!

ترحم هم بهت یاددادن
باجان،بله عزیزم و..جوابشوبده حتی اگه جان نیست من قراره جانش کنم

زمانیکه صداش زدی و شمات، تو بشه اثرش کم کم میادتوزندگیت!
حرمتهاروکه ریختی مثل آبی که روزمین حتی تمیز بریزه هرچی جمعش کنی دیگه مقدارش وزلالیش بااول فرق میکنه!
جروبحثم همینه

من وشماکپسول محبت وعاطفه ایم،انسان عاطفیه
اگه محبت بلدبودمی کرد چراشمادریغ می کنین
محبتاتومیشمری

تقویت کن وجود خودتو
ماخودمون بایدخودمونو تنظیم ومدیریت کنیم!

حزن دردل همسر
روایته ؛اگه مومنی(تصادفاشوهرتم باشه) روناراحت کنی بعدهرچی داری بهش بدی که ازت راضی بشه کفایت اون حزنونمیکنه
سعی کنین همسرتونوناراحت نکنین

آقایون دلخوری تووجودشون میمونه
مردها۴۲خصلت وفرق باخانم هادارن مثلا
بدی بهشون راحت یادشون نمیره

بخوای خانمی کنی میتونی وای بحالی که
نخوای!

 شیطون میگه ۲حربه دارم برای اغفال مردها؛
۱.زن
۲.درهم

زن اگه خوب باشه جامعه خراب نمیشه
پس زن باید یک عالمه حرفه بلدباشه که بتونه مردو منحرف کنه!
عشقم میتونی بورزی کینه م همینطور..

کسی که میاددیدن خونواده شهید۵۰درصدراه شهادتورفته ۵۰درصدبقیه ش باخودشه

بهترین زن اونیه که گاه به گاهی رضایتمندی شوهرشوبگیره حتی زبانا

روایته؛نگاه به همسرازروی محبت برابرحج مقبوله
مجردا قبل ازدواج چشماشونوخوب بازکنن 
تعقل و رایزنی کنن، یکم زمان دیدارباخواستگارها روطولانی کنن
تانیازبه مشاوره نباشه..

خدایازندگی ماروبه شیرینی زندگی شهدابرسان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۹
قاصدک گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی