قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

قاصدک گمنام

فاطمیه 97

سه شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۱۸ ق.ظ

عزای حضرت مادر

97/11/16  الی 97/11/19

مشهد خ مطهری جنوبی


سخنران: حجة الاسلام ضیایی

مداح روز اول: برادر نحوی

مداح روز دوم سوم و چهارم : برادر باباخانی

منبرقاصدکی روز اول:

🌹شرح فرازی از خطبه ی فدکیه:

✨ اول توضیح مختصری درباره ی فدک و جریانات آن داشته باشیم و بعد شرح خطبه: 


 رسول خدا (ص) در زمان حیاتشان، از یهودیان خیبر تعهد گرفته بودند که آنها به مسلمانان خیانت نکنند و اقدامی علیه آنها انجام ندهند، اما آنها مخفیانه با مشرکین پیمان بستند که این قضیه لو رفت و مسلمانان برای فتح آنجا لشکر کشیدند، بعد از فتح خیبر، یهودیان منطقه ی فدک که هم پیمان خیبریان بودند به پیامبر پیشنهاد دادند که ما از اموالمان می گذریم و شما از جان ما بگذرید، پس باغات فدک را به پیامبر بخشیدند، طبق آیه ی قرآن اموالی که بدون جنگ به دست می آیند متعلق به پیامبرند و هرطور صلاح بدانند مصرف کنند، ایشان فدک را به حضرت زهرا (س) واگذار کردند که ایشان نیز پیامبر(ص) را وکیل قرار دادند که درآمد باغات فدک بین نیازمندان تقسیم شود و این جریان تا بعد از شهادت رسول خدا(ص) ادامه داشت تا اینکه خلیفه ی اول با این بهانه که تقسیم درآمد فدک در زمان پیامبر امر حکومتی بوده بعد از او هم برعهده ی حکومت است، فدک را غصب کردند.... حضرت زهرا (س) حدود ده روز بعد بهمراه عده ای از زنان بنی هاشم وارد مسجد شدند...  سپس سخنرانی خود را آغاز کردند که به خطبه ی فدکیه معروف است🌺

  

✨ « الحمدلله علی مااَنْعمَ و له الشّکر علی مااَلْهمَ و الثّناءُ بما قدّمَ ...»

ایشان ابتدا به حمد و ثنای پروردگار پرداختند( منظور اینکه فکر نکنند می توانند با آن اقدامات او را خرد کنند و حمد و تمجید خدای متعال سزاوارتر است) ....


گاهی مثلا بخاطر نان و خوراکی که پدر تهیه کرده از او تشکر معمولی می کنیم و فکر می کنیم خب وظیفه شان را انجام داده اند... اما گاهی مثلا پدرمان به ما می گوید شماره حسابت را بده تا برایت صدمیلیون تومان واریز کنم، ما انتظار آنرا نداشتیم و ناخودآگاه تواضع خاصی نشان می دهیم و از او تشکر ویژه می کنیم ؛ درباره ی خدای متعال هم اینگونه است، گاهی نعمات عام او مثل خوراک و مسکن و سلامتی و .... را که می بینیم ، فکر می کنیم که او بعنوان یک خالق به مخلوقش داده و یک شکر حداقلی را بجا می آوریم ( الحمدلله علی ماانعم) ولی در یک سطح بالاتر، شکر می کنیم برای نعماتی که به ما الهام شده( الحمدلله علی ماالهم) ، همان نعمات باطنی مثل حکمت که با درس و آگاهی به دست نمی آیند و خود او به ما داده است و می فهمم آنچه را که تابحال نفهمیدم... من نسبت به این نعمات شکر ویژه دارم( حضرت زهرا هم برای این نعمات تشکر ویژه  می کنند)

حکمت یعنی واقعیت هستی را دریافتن؛ خوب و بد را دریافتن که با دانش به دست نمی آید...

روایت است که هرکس چهل روز گناه را ترک کند، ابواب حکمت بر او باز می شود...

این الهامات گاهی مستقیم از جانب پروردگار است و گاهی الهاماتی ست که خدا به پیامبران و اولیائش داده و آنها به ما رسانده اند؛ مثلا همین خطبه ی فدکیه که از حضرت زهرا(س) به ما رسیده است و بابت آن خدا را شکر می کنیم...

روایت است که بعد از شهادت رسول خدا(ص) ، جبرئیل بر حضرت زهرا(س) نازل می شد و مطالبی را بیان می کرد، حضرت هم برای مولا امیرالمؤمنین نقل می کردند تا بنویسند که به صحیفه ی  فاطمیه معروف است و اکنون در دست امام زمان (ع) است و زمان ظهور ایشان  رؤیت می شود...

به تعبیر امام خمینی (ره) این فضیلت محدثه بودن بانو، برای کرامت ایشان کافیست...


پس در کنار نعمات ظاهری، نعمات باطنی هستند که شکر ویژه ای می طلبند🌺


«... والثناء بما قدّم...»

خدا را مدح می کنم برای پیشکشی هایی که به من عطا کرده است...

مانند محبت ائمه ی اطهار(ع) بویژه حضرت زهرا (س) که همان پیشکشی خدا هستند؛ ماحاضریم در قبال چه مبلغی آن را معاوضه کنیم؟ 

   

محبت اهل بیت (ع) ارزشمندترین  نعمت است، حداقل شکر قلبی اش را بجا بیاوریم و در مقابل معبود متواضع باشیم؛ باید این نعمت والا را درک کنیم تا نسبت به پروردگار خشوع داشته باشیم ، آنوقت می فهمیم که نمازمان با نمازهای قبلی فرق دارد...


 واژه ی حمد در نماز بیشتر از بقیه ی واژه ها بکار رفته ، از الحمدلله گرفته تا بحمده در رکوع و سجود.... 

و بقدری برای حضرت زهرا (س) مهم است که اول از همه چیز در خطبه شان بیان می شود(  تأمل کنید ایشان که برای قضیه ی فدک سخنرانی کردند، پس حمد و ثنا و .... چرا؟)

هرچند خود قضیه ی فدک هم مهم است و عبارات آخر خطبه هم به آن اشاره دارد...

 با درآمد سرشار باغات فدک ، خدمات اجتماعی فراوانی به مسلمانان اعطا می شد و ادامه می داشت اگر می گذاشتند و اصلا بانوی اسلام به همین دلیل به مسجد رفتند....



🌹خطبه ی فدکیه یکی از زیباترین خطبه هایی ست که به ما رسیده و از نظر سند متواتر است(  دارای اسناد فراوان است که احتمال جعلی بودنش منتفی ست) ...
از این خطبه می توان برای الگوگرفتن از یک‌انسان کامل( حضرت زهرا(س) )استفاده کرد؛ کمال گویی در آن بقدری بالاست که همطراز با خطبه های امیرالمؤمنین (ع) است...
حتی برمخالفان هم اثرگذار بود؛ نقل است بعداز اتمام خطبه، مهاجرین و انصار در مسجد بقدری متأثر می شوند که خلیفه ی دوم برای تغییر جو مجلس به نفع خودش می گوید: این معلِّمه است( یعنی به او یاد داده اند، حرفهای خودش نیست...) این گفته ها را رها کنید و اینگونه جو مجلس را بهم می زند....

✨ سعی کنید به عنوان یک بانوی شیعه خطبه را خوب یاد بگیرید و خوب استفاده کنید✨

🌺 در این خطبه تعابیر مختلفی بکار رفته؛ ابتدا با تحمید پروردگار شروع می شود...

« ...مِن عمومِ نعمٍ ابتدَاَها و سبوغِ آلاءٍ اَسْداها و تمامِ مِنَنٍ اَوْلاها...» اشاره به همه ی انواع نعماتی که جلسه ی قبل ذکر شد...

«جَمَّ عنِ الاِحصاءِ عددُها ...»
آیا شکرهمه ی این نعمات را می توان بجا آورد؟ این نعماتی که نمی توان حدی و عددی برایش تعیین کرد...
حتی نعمات مادی... 
همین نعمت تکلم را در نظر بگیرید: کمی که تنظیمات فیزیکی بدن بهم می خورد دچار اختلال می شود
تا همه حواس ظاهریمان...
تا انواع نعمات و امکاناتی که خدا به ما داده...

پس قدر این نعمات را بدانیم و شکر قلبی، لسانی و عملی را داشته باشیم ؛ ما در مقابل اینها مسئولیم و مورد سؤال قرارمی گیریم که آیا تبدیل به نعمت کردیم یا نقمت(بتوانیم پاسخگو باشیم)...
از این شرکت در مجالس عزاداری چه استفاده ای کردیم؟
از این توجه و عزت دیگران چه استفاده ای کردیم؟ ( از خود فراری دادیم یا نه برای تکامل خودمان استفاده کردیم؟)
منظور اینکه ازنعمات فراوانی که به آنها توجه نداریم ، چه استفاده ای کردیم؟
 نعماتی که نمی توان عددی برایشان مشخص کرد؛ حتی یک نعمت را هم نمی توانیم حساب کنیم،چون مدام هست تا آخر عمر مانند نعمت نفس کشیدن...
پس چگونه از شکر اینها بربیاییم؟✨

« ونأی عن الاجزاء اَمُدُها...» 
برای توضیح یک مثال می زنم:
گاهی کسی به من هدیه ای می دهد، من هم مانند همان هدیه یا بیشتر از آنرا به او میدهم و این می شود جبران آن هدیه...
حالا در مقابل خدای متعال چطور؟
 منِ مخلوق که چیزی ندارم بخواهم جبران کنم؛ من که هرچه دارم از اوست... نعمت و لطف او را چگونه جبران کنم؟ 


« و تَفاوَتَ عَنِ الاِدراکِ اَبَدُها...»
گاهی مثلا من بابت محبتهای پدر ومادرمان از آنها عذرخواهی میکنم که نمی توانم جبران کنم، آنها می گویند همین قدر که معرفت داری که نمی توانی جبران کنی، کافیست....آیا همین را هم می توانم به خدای متعال بگویم؟
مثلا با عبودیتم ، با تواضعم و با اقرار به اینکه نمی توانم جبران کنم، بخواهم اندکی جبران نعماتش را بکنم، آیا می توانم؟
هر چقدر منِ مخلوق ذهنم را فعال کنم نمی توانم نهایت لطفی را که او به من داشته را ✨درک کنم ✨تا بتوانم اقرار کنم که ببخش مرا که نمی توانم جبران کنم ؛ اصلا قابل درک نیست...

« و نَدَبَهُم لِاسْتِزادتِها بالشُّکرِ لِاتّصالِها...»

چرا خدای متعال اینقدر به ما لطف دارد ؟ ( از بیان حضرت زهرا سلام الله علیها)🌹

سنت استدراج از سنتهای خداست برای افراد طغیانگر...
خدا نعمتی را به آنها داده اما آنها دچار غفلت و طغیان شده اند، این نعمت به تدریج ادامه دارد تا غفلت بیشتر شده و راه برگشت و توبه وجود ندارد...
درباره ی افراد مؤمن و محب اهل بیت(ع) این سنت معنا دارد؟
اگر به تدریج نعمت حب حضرت زهرا(س) و شرکت در این مجالس عزاداری داده شده، قرار است غفلتمان بیشتر شود؟ 
این معنا ندارد...

چون ما ممکن است نعمت قبلی را فراموش کرده باشیم، نعمت جدید را می دهد تا یادمان باشد که او هست و به ما لطف می کند و می خواهد شکرگزار او باشیم...🌺

« وَاسْتَحْمَدَ اِلی الخلائقِ بِاَجْزالِها....»
خدای متعال با پاداشهای بزرگش، طلب حمد و سپاس می کند...

«و ثَنی بِالنَّدْبَ اِلی اَمْثالِها...»
خدای متعال می خواهد دوباره مثل همان نعمت را بدهد( لاِن شکرتم لَاَزیدنَّکمْ...) 
اگرمحبت حضرت زهرا (س) در دلمان زنده میشود بعد اوج می گیرد از طرف خدای متعال است و می خواهد دوباره عنایت کند ؛
برای معرفت حضرت زهرا (س)
حدی نیست که تمام شود؛ قدر این نعمت را بدانیم تا افزوده شود🌹
و همچنین نعمات دیگر

ادامه مطلب خطبه فدکیه

🌹«... اشهدان لااله الّا الله وحده لاشریک له ، کلمةٌ جعلَ الاِخلاصِ تأویلها...»

✨ حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از حمد پروردگار، به یگانگی او شهادت می دهند؛ هیچ الهی جز الله نیست... 
سپس فرمودند: «اخلاص» تأویل( تفسیر) این کلمه است✨

یعنی اگر به لا اله الّا الله معتقد باشیم( اله موجودی که در او واله و سرگردان می شویم) ، به اخلاص در  نیات و اعمالمان دست می یابیم...
اگر فقط در ذات و وجود خدای متعال به قطعیت رسیدم، ناخودآگاه درعملم به اخلاص می رسم( اعمال و عباداتم فقط برای خدای متعال و قربة الی الله باشد)... 
اگر بگویم برای رضای خدا و...
این «و» عمل را باطل می کند؛ اگر مثلا درس خواندنم فقط برای رضای خدا باشد در آخرت ارزش دارد ولی اگر بگویم برای خدا و ضمنا برای خدمت و کسب درآمد، همه ی زحماتم در قیامت« هباءً منثورا» می شود یعنی همچون ذراتِ پراکنده...
چرا؟
چون تنها واقعیت هستی خدای متعال است و اگر اعمالمان به این واقعیت هستی متصل شود ماندگار است و اگر متصل نشود، مجازی ست، ماندگاریش را از دست می دهد و عمل دنیایی می شود که مثلا با آبرو یافتن و .... مزدش را می گیرد... 

شریکی در کنار خدا قرار ندهد؛ 
گاهی می گویند خدا بهترین شریک است؛ حدیث قدسی است که در روز قیامت، خدا( به کنایه) می فرماید: خب من بهترین شریکم، من همه ی ثوابها را به بهترین شریکم می دهم،بروید و اجرتان را از او بگیرید...
 همه ی شرکا هم که روز قیامت دستشان خالیست...

چرا حضرت لقمان به فرزندش می گوید: « انّ الشّرک لظلمٌ عظیم» یا خداوند می فرماید: هر گناهی جز شرک قابل بخشش است... 
چون شرک اصلا قابل بخشش نیست؛ به تعبیری خدا می فرماید: کاری که از اساس باطل است، من چگونه آنرا حق( درست) کنم؟
چاره ای نیست؛ باید در کارهایمان اخلاص داشته باشیم... فقط برای خدا و نه برای خود و نه برای دیگران وگرنه عملمان «بالطبع» فاسد است نه اینکه خدا به ما ظلم کند...

« و ضمَّنَ القلوبَ موْصولَها...»
من می خواهم قلبم تضمین شود،
عاقبت بخیر شوم،
بصیرت داشته باشم،
آلوده نشوم و آلوده نکنم...چگونه ؟
اگر به لا اله الّا الله متصل شدی و با مفهومش آشنا شدی، قلبت تضمین و بیمه می شود...

«و اَنارَ فی الفکرِ معقولها...»
چگونه می توان به توحید رسید؟
بدانم فکر درباره ی ذات باریتعالی به جایی نمی رسد؛ عقلم درک نمی کند...
ما حتی واقعیت اشیاء محسوس اطرافمان را هم نمی توانیم کامل و درست درک کنیم ، پس چگونه واقعیت خدای متعال را درک کنیم؟
 
اما آیا دیگر درباره اش فکر نکنیم؟
دو دسته روایات وجود دارد:
یک دسته که از تفکرکردن نهی می کنند و دسته ی دیگر روایاتی از این قبیل هستند:
هیچ عملی بالاتر از تفکر درباره ی خدای متعال نیست؛
بهترین اعمال تفکر در خداست( امر خداست)؛
عبادت زیاد نمازخواندن و روزه گرفتن نیست، بلکه( منحصرا) تفکر در خداست...
چگونه این تناقض را جمع کنیم؟
 اصلا نماز و روزه باید مرا به فکر درباره ی خدا وادار کند تا مفید باشد... 
و اینکه
من نباید به ذات خدای متعال فکر کنم چون اصلا قابل درک نیست... چون چگونه مخلوق می تواند بر خالقش احاطه پیدا کند؟ 
اما اثبات او و تفکر در اسامی و صفات او منعی ندارد؛ دعای جوشن کبیر مملو از اسامی خداست: رحمان،رحیم،رئوف و ...
من می توانم به همه ی اینها فکر کنم...
حضرت زهرا (س) بیان می کنند که من «لا اله الّا الله و اشهد» را گفتم ولی تعقل هم نمی توان کرد...
 
«الممتنع منَ الاَبصار رُؤیتُهُ...»
با چشمها هم قابل رؤیت نیست.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۱۶
قاصدک گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی